date سه شنبه ۱۳۹۹/۰۸/۱۳ views 776
اشتراک گذاری در Telegram Whatsapp Twitter Linkedin mail Facebook

book

نوع اثر مقاله

موضوع باستان شناسی

نویسندهدکتر اچ. کی. جی. کوان

ترجمه-تلخیصمجید دانشگر

کتیبه ای پارسی در شمال سوماترا

معرفی کامل

در حین {نگارش} نقد{و گزارشی} بر یک مقاله با عنوان «گسترش اسلام»  توسط آقای آر. ای. کرن در مجموعه ی  {پژوهشی}  با عنوان «تاریخ هند شرقی هلند» زیر نظر دکتر استپل ( جلد اول، فصل هشتم)،[۲] این فرصت را یافتم تا به وجود یک کتیبه پارسی بر روی یک مقبره در منطقه پسه در پادشاهی سمودرا (سومطره) اشاره نمایم.[۳] این مقبره در meunasah Manchang (مئوناسه پی) از بخش های Ulèë Blang، ناحیه بومی Geudöng (زیر مجموعه Lhö’ Seumawè، بخش ساحل شمالی آچه) در نزدیکی مرز منطقه ی (محلی) «Blang Me» جاییکه هم اکنون روستایی (gampong) با نام سمودرا (Samudra)  واقع شده، قرار گرفته است.

هرچند با وجود اینکه کتیبه در زمان نگارش آن نقدی که پیشتر گفتم خوانا نبود، اما اجمالا  به شواهدی که معتقدم چرا این یک کتیبه پارسی است اشاره نموده ام. به هر روی، به تازگی دریافتم که متن آن به یکی از اشعار شاعر مشهور پارسی شیخ مصلح الدین سعدی (۱۱۹۳-۱۲۹۲) متعلق است، چنانچه در حال نشر کل محتویات آن بوده و قرائت های متفاوت از آن بخش هایی که به سختی و یا اصلا قابلیت رمزگشایی نداشتند (خوانا نیستند) را در نظر گرفته ام.

مقبره مورد نظر شامل: دوقطعه سنگ مرمر است که یکی در بخش بالا و دیگری در قسمت پایین  قبر قرار گرفته است؛[۴] دومین قطعه (لوح دوم) شامل کتیبه ای به زبان پارسی است در حالیکه لوح اولی متنی به زبان عربی را نشان می دهد.

متن عربی برای قسمت بزرگتر کاملا واضح است. نگاشته کوتاه قسمت بالایی در بردارنده عبارت شهادتین مسلمانان است: لا اله الا الله ***محمد رسول الله است. سپس عبارت “بسم الله الرحمان الرحیم” به سبک و ویژگی های خط کوفی آمده[۵] و هفت سطر حاوی عبارت ذیل است:

یبشرهم ربهم برحمه منه و رضوان و جنات لهم فیها نعیم مقیم خالدین فیها ابدا ان الله عنده اجر عظیم. هذا قبر المرحوم المغفور الراجی الی رحمه الله نائنا حسام الدین ابن نائنا امین غفرالله لهم توفی فی شهر شوال[۶]…) سنه ثلاث و عشرین و ثمانمائه من الهجره النبویه.”

در پایان، این {قطعه} سنگ نبشته ی حاشیه ای  (در قسمت حاشیه آن) را نشان می دهد که چنین خوانده می شود ” الله لا اله الا هو الحی القیوم لا تاخذوه سنه و لانوم له ما فی السموات و ما فی الارض من ذی الذی یشفع عنده الا باذنه یعلم {از اینجا متن به سمت چپ سنگ قبر منتقل میشود} ما بین ایدیهم و ما خلفهم و لا یحیطون بشی من علمه الا به ما شاء وسع کرسیه السموات و الارض و لا یؤده حفظهما و هو العلی العظیم.”[۷]

چنین در میابیم که در این آرامگاه {شخصی با هویت} نائنا حسام الدین آرمیده که در ماه شوال سال ۸۲۳ پس از هجرت مصادف با ماههای اکتبر و نوامبر ۱۴۲۰ میلادی از دنیا رفته است.

نگاشته پارسی حکاکی شده بر روی سنگ زیرین در قسمت حاشیه قرار گرفته و قسمت میانی آن با  اشکالی شبیه گیاهان و گل آرایی پر شده است. دست نوشته ترکیبی بسیار پیچیده از حروف و کلمات است که در قسمت پایینی و خیلی جاهای دیگر کاملا ناخوانا است. تنها چند کلمه در قسمت بالایی را می توان بدون مشکل خواند. براین اساس، از پیش براین باور بودم که این کتیبه به هیچ وجه به زبان عربی، مالایی و یا آچه ای نبوده و بلکه به زبان پارسی می باشد اما تنها زمانی قانع گشتم که متوجه شدم هر متن کوتاه، و ظاهرا متن اولی نیز ( قسمت پایینی در سمت راست-)—{ ابیات آن}– با قافیه “رود” به پایان می رسد.

این دلالت دارد براینکه {آن} یک غزل پارسی، یا یک قصیده ی کوتاه با شش بیت و یا دوازده مصرع باشد. هنوز مانده تا وجود چنین غزلی در مجموعه هر شاعر نامداری که آثارش بر جای مانده مشخص شود و یا اینکه معلوم گردد توسط فردی با هویتی نا معلوم نگاشته شده است. امید داشتم تا در کنکاشی در کتیبه های پارسی موجود در هندوستان[۸] متنی مشابه را بیابم که با موفقیت همراه نبود. اما مشخص شد که ابیات سعدی و جامی از جایگاه خوبی برخوردار بوده اند.[۹] مسلما، جامی که در بین سالهای ۱۴۱۴-۱۴۹۲ پس از میلاد می زیسته، در این مطالعه مورد بحث قرار نمی گیرد. از آثار سعدی، غزلیات وی مورد اهمیت بوده است.

در این بین، ویراست منتقدانه “طیبات” به کوشش سر لوکاس وایت کینگ در bibliotheca indica در سری جدید شماره ۱۴۲۴، قسمت اول در کلکته توسط انجمن آسیایی بنگال منتشر شد و تنها نسخه به جای مانده از آن در کتابخانه باتاویا قرار دارد. از خوش اقبالی مشخص شد غزلی که بر مقبره نائنا حسام الدین حکاکی شده یکی از آنهاست (در قسمت اول، بخش اول، صفحات ۱۶۸-۱۶۹، شماره ۱۴۰). نسخه ای که بر روی سنگ قبر حک شده فاقد سه بیت شماره ششم، هفتم، نهم و یا پایانی می باشد؛ {و} حداقل دو یا تعداد بیشتری قرائت متفاوت،  در آنجایی از مقبره که کم و بیش ناخوانا می باشند، نشان داده می شود.

بنابر سرکینگ[۱۰]، سطر ششم نیز در یکی از نسخه های خطی دیگر حذف شده درحالیکه با بیت شماره هفت در دو جای دیگر جابجا شده است. حذف بیت پایانی نیز جای بسی شگفتی است چرا که دعایی را در بر می گرفت، اما }گویا{ نقش اساسی در شعر ندارد و شخص سنگبر وجود آنرا ضروری ندانسته است چرا که موضوع و عنصر های دینی (اسلامی) بصورت {یا درقالب} متون عربی مقدس در سنگ بالایی نشان داده شده است. بیت چهارم نیز با پنجم جابجا (پس و پیش) شده است.

به هرحال شعر بازسازی شده بدین شرح است (ابیات حذف شده بر سنگ قبر که در ویراست کینگ موجود بودند شماره گذاری نشده و در بین علامت « »  نشان داده شده اند).

۱ بسیار سالها بسر خاک ما رود — کاین آب چشمه آید و باد صبا رود

۲ این پنج روزو[۱۱]  مهلت ایام آدمی — برخاک دیگران به تکبر چرا رود

۳ ای دوست بر جنازه دشمن چو بگذری — شادی مکن که با[۱۲] تو همین ماجرا رود

۴ خاکت در استخوان رود ای نفس خیره[۱۳] چشم — مانند سرمه دان که در آن توتیا رود

۵ دامن کشان که میرود امروز برزمین — فردا غبار کالبدش بر هوا رود[۱۴]

«دنیا حریف سفله و معشوق بیوفاست — چون میرود هر آینه بگذار تا رود»

«این است حال تن که تو بینی بزیر خاک — تا جان نازنین که برآید کجا رود»

۶ برسایبان حسن عمل اعتماد نیست — سعدی مگر بسایه لطف خدا رود

«یارب مگیر بنده مسکین و دستگیر— کز تو کرم فزاید و از ما خطا رود»

ابن بطوطه جهانگرد مغربی، که در بین سالهای ۱۳۴۵-۱۳۴۶ پس از میلاد از سمودرا (یا به قول عربها سومطره)  دیدن کرد، دربار سلطان را توصیف می نماید که متذکر وجود دربار یک شاهزاده هندی است. وی ما را از اینکه پارسیانی[۱۵] در میان سران حکومتی حضور داشته اند آگاه می سازد. اینکه اسلام بطور کلی از طریق هندوستان به شمال سوماترا و مجمع الجزایر مالایا معرفی شده حقیقتی کاملا آشکار است. کشف مقبره ای متعلق به یک شاهزاده عباسی در پسه با نام عبدلله (وفات: ۱۴۰۷ بعد از میلاد) پسر نوه ی بزرگ خلیفه منتصر کسی که شهر بغداد جایی که پدر بزرگش از قتل عام مغول ها رهایی جست(!) را ترک نمود و به دربار دهلی پناه جست،[۱۶] نشان دهنده تداوم ارتباط با هندوستان در طول مدت زمانی مشخص است. این یک نکته ثابت شده است که حداقل تعدادی از سنگ قبرهای موجود در پسه از هند ارسال می شدند.

نائنا حسام الدین یک نام معمول هندی است. در هندِ اسلامی زبان پارسی بطور گسترده ای زبان فرهنگ و علم بوده، و است. به همین دلیل، جای سوال و یا شگفتی نیست که  می بایست یک کتیبه پارسی در این نقطه از سوماترا یافت شود. همچنان این یک کشف قابل توجه بوده که }به عقیده من تا به حال{ منحصر به منطقه هند شرقی هلند می باشد.

_______________________________________________

[۱] H. K. Cowan, “A Persian Inscription in North Sumatra ”, Tijdschrift voor Indische taal-, land- en volkenkunde 80/1 (1940):15-21
نکته مترجم: متن انگلیسی مقاله در برخی جاها برای مترجم خوانا نبوده است. همچنین، برخی جملات و ترجمه های آقای کوان به شیوه ی شکسپیری نوشته شده اند. در صورت دسترسی به نسخه خواناتر این مقاله، احتمال ارائه ترجمه سلیس تر در آینده امکان دارد.
[۲] Djâwâ, the Journal of the Java-Institute, vol. 19/2 (1939).
[۳] در مورد این پادشاهی مراجعه کنید به:
the Hikayat Raja-raja Pasai, ed. ÜULAURIER, Paris 1849, French transl, by A. MARRE, Histoire des rois de Pasey, Paris 1874 ; the Sajarah Melayu, ed. SHELLABEAR, 1343 A. H., pp. 64 sqq., English transi, by RAFFLES, Malay Annals, London 1821; Dr. G- SNOUCK HURGRONJE in the Revue de Vhistoire des Religions, 29e année,l- 57, 1908, pp. 60-80 (Verspr. Geschr., IV 2, pp. 99 sqq.) ; J P. MOQUETTE, ° e eerste vorsten van Samoedra-Pasè (Noord-Sumatra) in Rapporten van rfen Oudheidkundigen Dienst (the Archaeological Service) in Ned.-Indië, ۱۹۱۳, pp. 1 sqq. ; J. HULSHOFF POL, De gouden munten van Noord-Sumatra; Dr. N. J. KROM, Hindoe-Javaansche Geschiedenis, see Index; and the present writer in Vol. 78 (1938), pp. 204 sqq. of this Journal.
[۴] مقیاس کلی این قطعه سنگها به ترتیب به شماره های ۸۴۳ و ۸۴۶ در دفتر Oudheidkundige Dienst، بتاویا نگهداری می شود. براساس توضیحات ضمیمه به این نسخه ها، که ظاهرا در سال ۱۹۱۳ توسط عکاس کارمند، آقای د فینک، در Oudheidkundige Dienst ارسال شده است، این سنگها در منطقه meunasah Manchang یافت شده اند؛ اما براساس یافته های شخصی ام از این منطقه، محل آنها در meunasah Pi می باشد.
[۵] نکته مترجم: ظاهرا، نویسنده همانطور که میگوید براساس اشکال موجود دربین کلمات به نوع و سبک خط پی برده است
[۶] در اینجا کلمه ای شبیه «سهور» و یا «شهور (جمع کلمه شهر)» وجود دارد و تشخیص آن  برایم امکان ندارد.  میتواند به معنی «شهر من شهور باشد»؟
[۷] آیه ۲۵۶ سوره بقره، با عنوان آیت الکرسی شناخته می شود و بطور معمول در کتیبه ها و سنگ نبشته ها به کار می رود.
[۸] As far as published in the Epigraphia Indo-Moslemica, 1907/8 —۱۹۳۳/۴; the Epigraphia Indica, II; MUHAMMAD ASHRAF HUSAIN’S Record of all the Quranic and non-historical epigraphs on the protected monuments in the Delhi province, Calcutta 1936 ; and some of the more
[۹] See Epigraphia Indo-Moslemica, 1909-10, p. 32, and M. A. HUSAIN, o.c, p. 35.
[۱۰]  نکته مترجم: بنابر نسخه اصلی ویرایش شده توسط سر کینگ.
[۱۱]  در ویراست کینگ چنین آمده: “پنجروره”. متن موجود بر سنگ قبر احتمالا “پنج روز” است.
[۱۲]  در ویراست کینگ چنین آمده: “بر”.
[۱۳] در ویراست کینگ چنین آمده: “شوخ”
[۱۴]  این بیت چهارم در ویراست سرکینگ می باشد.
[۱۵] اشاره  آقای کرن به این نکته در مقاله اش بود که باعث شد من در نقدم به مقبره نائنا  توجه نمایم(ارتباطی با مقبره نائنا برقرار نمایم). ابن بطوطه به نامهای دریا سالار بهروز، که یک پارسی است، قاضی الشریف امیر سید شیرازی، تاج الدین اصفهانی به عنوان یک فقیه، و امیر دولسه (نکته مترجم: شاید منظور از دولسه دولت شاه بوده: نگاه کنید به ” صور من الشرق فى اندونسیا” علی الطنطاوی، صص، ۱۵۹-۱۵۸) اشاره نموده که شیوه نگارش اسامی مشابهت بیشتری به زبان پارسی دارد تا به زبان عربی. رجوع کنید به:
Voyages d’ Ibn Batoutah, ed. et trad, par C. DE FRÉMERY et le Dr. B. R. SANGUINETTI, Paris 1858, t. 4 pp. 229-30
[۱۶] “sought refuge at the Court of Dihli”. Dr, C. SNOUCK HURQRONJE, o. c, p. 64 (V. G., IV 2, p. 102).

comments

لطفا نظر خود را در مورد این مطلب بنویسید

message
message
message

نظرات شما

نظری برای این مطلب ثبت نشده است