از جمله کسانی که در سده های گذشته، به ویژه عصر حاضر به مطالعات وسیعی درباره قرآن دست زده و منشا آثار گوناگونی شدهاند، مستشرقان هستند. مستشرقان از جهت اهداف و انگیزه و در نتیجه افکار و آثار علمی در یک سطح نبوده، بلکه طیف وسیعی از غرض ورزان معاند تا محققان منصف را تشکیل میدهند.مطالعات قرآنی خاورشناسان غالبا بر اصول و ضوابطی مبتنی است که نتایج آن برای مسلمانان غیر قابل قبول میگردد.این مقاله کوششی است در ارائه اهمّ اهداف و عملکردهای مستشرقان در مطالعات قرآنی آنان، و بیانی در ضرورت آسیب شناسی آن.
استشراق معادل کلمه orientalism(از ماده شرق orient)بر اعمال مستشرقان در قبال فرهنگ مشرق زمین اطلاق میشود.(حاجی میرزایی، ۲/۲۰۴۶)به عبارت دیگر استشراق عبارت است از هر گونه مطالعه و بررسی دانشمندان مغرب زمین در خصوص میراث فکری مشرق زمین.و میراث فکری مشرق زمین آمیزهای از تاریخ، زبان، فنون، علوم و سنتهایی است که به مردمان این سرزمینها تعلق دارد (علی الصغیر، ۱۱).با توجه به این تعریف، مستشرق عبارت از کسی است که به مطالعه میراث فرهنگی مشرق زمین پرداخته و آنچه متعلق به تاریخ، زبانها، آداب، فنون، علوم و سنتهای مردم این نواحی است، در حوزه بررسیهای او قرار میگیرد(همانجا)این مهم نیاز به ابزارهایی دارد که مهمترین آن تسلّط به زبانهای شرقی و در صدر آن زبان عربی است، لذا یکی از مستشرقان معاصر به نام«آلبرت دیتریش»معتقد است که مستشرق شخص محققی است که در صدد مطالعه و فهم (فرهنگ)مشرق زمین بر میآید، لکن به نتایج صحیحی دست پیدا نمیکند مادام که زبان ملل شرقی را به خوبی نیاموخته باشد.(نقل از همانجا، ۱۱ با اندکی تلخیص).
مستشرقان در مطالعات خاورشناسی، اهداف گوناگونی داشتهاند که از جمله میتوان به اهداف استعماری، تجاری، دینی یا تبشیری، اقتصادی و علمی اشاره کرد.(تفصیل را ر ک:حمدی، زقزوق، ۸۸ الی ۸۹، علی الصغیر، ۱۵ الی ۲۱، سباعی، ۲۰ الی ۳۱). در بین اهداف یاد شده، دو هدف یا انگیزه از اولویت بیشتر برخوردار است که توضیحات مختصری درباره آنها آورده میشود.
۲-۱-انگیزه های دینی یا تبشیری
به عقیده محققان نخستین یا مهمترین هدف مستشرقان در مطالعات شرقشناسی-به ویژه از قرن دوازدهم به بعد-هدف تبشیری بوده است(سباعی، ۲۰، علی الصغیر، ۱۳؛قطب، ۴۰)این امر به قدری بدیهی است که برخی از مستشرقان از جمله ادوارد سعید(نقل از حمدی زقزوق، ۸۶)ورودی بارت(نقل از علی الصغیر، ۱۳)ناچار به اعتراف آن شدهاند.اساس این هدف بر دعوت به مسیحیت مبتنی است اما طریق حصول آن اقناع مسلمانان نسبت به بطلان اسلام آنهم با استفاده از زبان و فرهنگ مسلمانان است این موضوع را میتوان از طریق مطالعه کتابهای الاسلام و الغرب تالیف نورمن دانیل(م ۱۹۶۰)و المبشرون و المستشرقون اثر محمد البهی دریافت.(علی الصغیر، ۱۵) ۱ .ناگفته نماند که مستشرقان در این هدف خود بر این مطلب پافشاری میکنند که اسلام ترکیبی از فرهنگ جاهلی و فرهنگ برخاسته از یهودیت و نصرانیت است.(البهی، ۱۱۲ به نقل از المذهب المحمدی تالیف جب)و نیز معتقدند تا آنجا که به مایههای الهی و انسانی قرآن ربط پیدا میکند، این کتاب تعلیم جدیدی سوای آنچه یهود و نصاری (۱)-نیز جهت مطالعه تفصیلی این موضوع و آشنایی با هدف تبشیری مستشرقان بنگرید به کتابهای:الاستشراق و التبشیر و وصلتهما بالامبریالیه العالمیه تالیف ابراهیم خلیل احمد، التبشیر و الاستعمار فی البلاد العربیه، تالیف مصطفی خالدی و عمر فرّوخ، الاسلام فی وجه التغریب مخططات الاستشراق و التبشیر تالیف انور الجندی، الشبهات و الاخطاء الشائعه فی الفکر الاسلامی از همین مؤلف.
آورده است، ندارد.(فؤاد، ۱۲۰ و ۱۲۶)در این جا جهت آشنایی با این هدف مستشرقان به ذکر نمونههایی از اظهارات آنان مبادرت میشود.
-گلدزیهر:«محتوای دعوت پیامبر عربی چیزی جز آمیزهای از فرهنگ عربی با آراء و معارف دینی نبود که محمد به سبب اتصال با عناصر یهودی و مسیحی-که شدیدا و عمیقا هم از آنها متأثر شده بود-دریافت کرده بود.محمد مناسب دید که به وسیله همین حقایق که از عناصر بیگانه گرفته بود به بیداری عاطفه دینی هموطنان خود بپردازد…وی از این افکار و معارف که تا اعماق جان او ریشه دوانده بود متأثر گردید.این افکار که آن را در پرتو تأثیرات خارجی درک کرده بود به عقیدهای تبدیل گردید که قلبش بر آن شکل گرفت.در این زمان بود که از این تعالیم تعبیر به وحی الهی کرد و بعد از مدتی به یقین رسید خود وسیلهای برای این وحی است».(همو، ۱۲ با اندکی تلخیص).
-توراندریه:«شک نیست که اصولی اساسی اسلام از دو دین بزرگ آن زمان یعنی یهودیت و مسیحیت اقتباس شده است.این حقیقتی است که اثبات آن به تلاش زیاد نیاز ندارد.(نقل از عبد الحمید، ۲۰).
-جورج سیل:«محمد مؤلف و مبتکر اصلی قرآن است و این مطلب غیر قابل بحث و جدل است»(حمدی زقزوق، ۱۰۰ به نقل از مقدمه ترجمه انگلیسی جورج سیل)
-اندرسون:«تردیدی نیست که افکار محمد با اقتباس از مصادر تلمود و دیگر کتب اساطیری یهود و نیز مصادر مسیحی عرضه شد.(نقل از عبد الحمید، ۲۰ و ۲۱).
برخی از مستشرقان فراتر از دعاوی ذکر شده این مطلب را هم اضافه کردهاند که:
«در عین حال شناخت محمد از کتاب مقدس شناختی سطحی بود، لذا موجب برداشتهای ناقص او در طرح عقایدش گردید.(عبد الحمید، ۲۰ به نقل از نیکلسون) این مستشرق همچنین به وامداری محمد(ص)از معلمان مسیحی خود که در کودکی انجیل به او آموختند و او را با سرگذشتهای اصحاب کهف، اسکندر و…آشنا کردند اشاره کرده و مینویسد:«محمد در ایام اقامت خود در مکه روزی دو نوبت نماز میخواند اما در مدینه مانند یهودیان روزی سه نوبت به نماز میایستاد.البته پارهای از مسیحیان نیز روزی پنج نوبت نماز میگزاردند.محمد به تقلید از یهودیان که روز شنبه را برای عبادت خود تعطیل میکردند، روز جمعه را برای این کار معین ساخت.»(نقل از عبد الحمید، ۲۰ و ۲۱) ۱
(۱)-نمونههای دیگر این اتهامات را بنگرید در کتابهای:من افتراءات المستشرقین علی الاصول العقدیه فی الاسلام تالیف عبد المنعم فؤاد، المستشرقون فی الاسلام تالیف محمد قطب، المستشرقون و الدراسات القرآنیه تالیف محمد حسین علی الصغیر و الاسلام و الغرب تالیف سمیر سلیمان بر حسب مواضع و فهرستهای این کتب.اما در نقد مطالبی که از قول مستشرقان در خصوص محتوی قرآن گذشت میتوان گفت:اگر فرض کنیم به پندار خاورشناسان قرآن از دو نوع مطالب تشکیل شده که بخشی برخاسته از فرهنگ اعراب و بخشی با اثرپذیری از فرهنگ یهودیت و نصرانیت است،
اوّلا:چگونه میتوان قرآن را برخاسته از نظام فرهنگی عرب دانست با آنکه در بسیاری از آیات و سورههای قرآن فرهنگ و عقاید اعراب به نقد کشیده و از سوی قرآن بر بسیاری از عقاید و آداب و رسوم اعراب جاهلی خط بطلان کشیده شده است.(تفصل را ر ک.معرفت، ۱۱۰ الی ۲۴۲:القرآن و ثقافات عصره، ایازی، قرآن و فرهنگ زمانه)
ثانیا:درباره اثرپذیری قرآن از تورات و انجیل باید سؤال کرد که با توجه به آنکه رسول خدا(ص)قسمت اعظم عمر خویش را در مکه سپری کرد و به گواه تاریخ، یهود و نصاری در این شهر پایگاهی نداشتهاند، چگونه آن حضرت با محافل یهود و نصاری ارتباط برقرار کرده و مطالبی از آنان فرا گرفته است؟ضمنا قرآن در مقابل اعتقادات یهود و نصاری چه موضعی اتخاذ کرده است؟آیا همه را پذیرفته و تصدیق و ترویج کرده یا بسیاری را تکذیب و احیانا به نقد کشیده است؟واقعیت آن است که قرآن در مقابل مطالب تورات و انجیل عصر پیامبر و به عبارت دیگر اعتقادات یهود و نصاری به دو گونه موضعگیری کرده است:-
۲-۲-انگیزههای علمی
از انگیزههای مهم مستشرقان در مطالعات فرهنگ ملل شرقی به طور عام و پژوهشهای اسلامی، قرآنی به طور خاص، انگیزه علمی است.گر چه تعداد مستشرقانی که با انگیزه صرفا علمی به مطالعه و تحقیق مواریث فکری مسلمانان پرداختهاند کم است، (سباعی، ۲۴ و ۳۲)اما در مقابل، این گروه از مستشرقان با انگیزه سالم و خردمندانه به مطالعه اسلام و قرآن پرداختهاند(علی الصغیر، ۱۸) آنان در این جهت زبان عرب را زبانی فرهنگی و دارای ادب و فرهنگ ویژه یافتند و قرآن را در مرکز این زبان مشاهده کردند، لذا با انگیزه علمی محض به تحقیق درباره آن دست زدند و ثمرات بزرگی از تلاشهای خود را باقی گذاشتند که قابل تقدیر است(همانجا، ۱۸)این مطالعات که به حقیقت و روش سالم در عمل نزدیکتر است(سباعی، ۲۵)ضمنا نشان میدهد که روزگاری که غرب تنها از نظر ردّ اسلام به کتاب خدا مینگریست سپری شده است.(رامیار، ۱)اما:«از آنجا که قرآن اساسیترین و مهمترین(نص از)نصوص اسلام است و اسلام یکی از سنتهای شرقی، لذا مستشرقان از همان آغاز کار استشراق، به این متن اهتمام خاص کرده و -الف)موضعگیری تصدیقی، به اعتبار آن که تورات و انجیل در اصل دو کتاب آسمانی بوده و با قرآن سرچشمه مشترک دارند.(المائده، ۴۴ و ۴۶، ۴۸؛آل عمران، ۳؛البقره، ۴).
ب)موضعگیری تکذیبی نسبت به بسیاری از مطالب تورات و انجیل عصر پیامبر و به عبارتی افکار رائج یهود و نصاری در آن زمان، از جمله ادعای یهود در به قتل رساندن مسیح(النساء، ۱۵۸)تخطئه مسیحیان در اندیشه تثلیث(المائده، ۷۳)و اعتقاد به بنوّت عیسی(همان سوره، ۷۲).در این اعتقادات است که قرآن مسیحیان را به مباهله دعوت کرده است(آل عمران، ۶۱)و اساسا بخش وسیعی از آیات قرآن در سورههای البقره، آل عمران، المائده، الاحزاب و الحشر در نقد عملکرد یهود و نصاری به ویژه یهودیان-حتی در مقابل پیامبران خودشان- نازل شده است، لذا چگونه قرآن با اثرپذیری از تورات و انجیل تالیف شده است.(نیز جهت اطلاع بیشتر ر.ک به معرفت، شبهات وردود، ۶ الی ۱۰۹:هل للقرآن من مصادر).
آثار بسیاری درباره قرآن پژوهی ارائه دادهاند که بایستی آن را«قرآن پژوهی مستشرقین»نامید.(حاجی میرزایی، ۲/۲۰۴۷)اما مستشرقان در زمینه قرآن مطالعات وسیعی انجام دادهاند که اهمّ محورهای آن عبارتند از:
-تالیف کتابهای خاص درباره قرآن به ویژه تاریخ قرآن(علی الصغیر، ۲۱)و شناخت قرآن مجید و علوم قرآنی(رامیار، ۱) ۱
-تالیف مقالات ویژه درباره موضوعات گوناگون قرآنی ۲
-جمع مخطوطات عربی، تصحیح متون اسلامی و قرآنی، ترجمه آنها به زبانهای لاتینی و اقدام به انتشار و طبع نسخههای مصحح(حمدی زقزوق، ۷۳ الی ۸۱) ۳ -تالیف مجلات تخصصی درباره خاورشناسی و اسلامشناسی(السباعی، ۳۷ و ۳۸)
-تالیف دایره المعارف بزرگ درباره اسلام و نگارش مدخلهای خاص درباره قرآن در آنها. ۴
(۱)-جهت اطلاع از حجم تالیفات قرآنی مستشرقین بنگرید به فهرست کتابهای علوم و معارف قرآنی چاپ شده به زبانهای لاتین در فاصله ۱۹۹۵-۲۰۰۱ م انتشارات کتاب مبین، ۱۳۸۰ ه.ش.تهیه و تنظیم دبیرخانه نهمین نمایشگاه بینالمللی قرآن کریم و نیز سباعی، ۳۴، و نیز همین کتاب ص ۴۹ الی ۳۳ با عنوان:بعض الکتب الخطیره التی لها مکانه علمیه عند بعض الناس.
(۲)-در این خصوص بنگرید به کتابشناسی مقالات قرآنی به زبانهای اروپایی در فاصله ۲۰۰۰ الی ۲۰۰۴ تالیف مرتضی کریمی نیا در ویژه نامه اختصاصی گلستان قرآن به شماره ۱۹۰.
(۳)-در این باره بنگرید به کارهای آرتور جفری در تصحیح و طبع المصاحف ابن ابی داود سجستانی و نیز مقدمتان فی علوم القرآن و نیز نک علی الصغیر، ۷۳ تحت عنوان:التحقیق.
(۴)-بنگرید به دائره المعارف الاسلامیه که در آن مدخل مفصّلی از دو تن از مستشرقان به نامهای ا.ت ویلش (A.T.Welsh)و ج د.پیرسون(J.D.Person)در آن درج شده و اخیرا این مدخل به طور مبسوط مورد نقد قرار گرفته و با عنوان«القرآن الکریم من المنظور الاستشراقی»به قلم محمد محمد ابو لیله مصر، ۱۴۲۳/۲۰۰۲ به -تالیف دائره المعارف خاص پیرامون قرآن کریم ۱
-گردآوری معجمهای موضوعی از قرآن کریم ۲
-ترجمه قرآن به زبانهای زنده اروپایی و زبانهای دیگر ۳
محورهای مهم در تحقیقات قرآنی مستشرقان
از آنچه گذشت نتیجهگیری میشود که مستشرقان مطالعات گستردهای درباره قرآن انجام دادهاند، در عین حال میتوان صرف از نظر از انگیزههای آنان، اهم محورهای تحقیقاتی مستشرقان را در موارد زیر بر شمرد:
۱-قرآن مولود وحی نیست و به عبارت دیگر وحی نوعی تجربه ذهنی است یا نوعی از نبوغ فکری است و یا حتی تظاهر صرع و هیستری است(الجندی، ۳۳۸، -طبع رسیده است.
(۱)-این دایره المعارف دارای ۵ جلد و ۱۰۰۰ مدخل خواهد بود.تا کنون ۳ مجلد آن انتشار یافته است.نخستین مجلد آن در سال ۲۰۰۱ میلادی از سوی انتشارات لیدن(هلند)به طبع رسیده و جلد سوّم آن نیز در سال ۲۰۰۳ از طبع خارج شد.در این سه مجلد مدخل A الی O مورد نگارش قرار گرفته است.سر ویراستار این دایره المعارف خانم دمن مک اولیف استاد دانشگاه جورج تاون آمریکاست و چهار قرآن پژوه و اسلامشناس غربی وی را در این راه یاری میکنند.(تفصیل رار.ک.کریمینیا، ۳۰، زمانی ۱۸۷).
(۲)-از جمله بنگرید به تفصیل آیات القرآن الکریم از ژول لابوم فرانسوی به اهتمام محمد فؤاد عبد الباقی و نیز بنگرید به علی الصغیر، ۷۶ تحت عنوان:الفهرسه
(۳)-از قدیمیترین اقدامات مستشرقان و از بارزترین جلوههای خاورشناسی و اسلامشناسی آنان ترجمه قرآن به دو صورت کلی و جزیی بوده است که از قرن دوازدهم و به قصد مشوّه ساختن چهره اسلام از سوی ارباب کلیسا انجام گردید.(علی الصغیر، ۶۳ و ۶۴، عبد الحمید، ۱۱، عسکری، ۲/۷۰۷)و طی قرنهای گذشته با شتاب زیاد انجام پذیرفت تفصیل را بنگرید در الجندی، ۳۴۱، رادفر مدخلهای ترجمه قرآن به زبانهای گوناگون ۱/۵۱۵ الی ۵۳۸، ۱/۵۴۰ الی ۵۴۳ و ۱/۵۶۳ الی ۵۷۰).
گلد زیهر، ۱۲، علی الصغیر، ۴۱:پدیده وحی و مستشرقان، سلیمان، ۳۴).
۲-نص قرآن منشا غیر الهی(بشری)دارد، محمد مؤلف قرآن است و به عبارت دیگر قرآن و تجربه نبوی ارتباط تنگاتنگ با هم دارند(نقل از محمد ابو لیله، ۹۳ در نقد نظریه ویش، حمدی زقزوق، ۱۰۰ به نقل از جورج سیل، الجندی، ۳۳۷، حاجی میرزایی، ۲/۲۰۴۹).
۳-قرآن دارای منابع و مصادری است که اهم آنها منابع یهودی، مسیحی، مجوس، صابئی، زردشتی و…است(اکثر مستشرقان به ویژه سلیمان، ۳۵ از قول تشارنز فوستر، ابو لیله، ۱۰۳ در نقد نظریه ویش با عنوان:دعوی الانتحال من الکتب الیهود و النصاری، حمدی زقزوق، ۹۹ الی ۱۰۸ با عنوان:مصدر القرآن، الجندی، ۳۳۷، حاجی میرزایی، ۲/۲۰۴۹ با تکیه بر منابع اسلام تسدال)
۴-قرآن در زمان پیامبر(ص)به طور کامل نوشته نشد و قسمتهای زیادی از آن در حافظهها باقی ماند.(بلاشر، ۴۲ الی ۴۵ و نیز همین کتاب ۳۰ و ۳۱، محمد ابو لیله، ۱۴۳ در نقد نظریه ویش، نولدکه، ۲۴۰).
۵-پیامبر(ص)نظارتی بر جمع و تدوین قرآن نداشت و اساسا نیاز و رسالتی در این جهت احساس نکرد.(بلاشر، ۴۲ الی ۴۵).
۶-متن کنونی قرآن حاصل تلاش گروه خاصی از کاتبان وحی در دوره عثمان و ناظر بر منافع آنهاست.(همان، ۷۵ الی ۷۷).
۷-تقسیمات قرآن به آیه، سوره، حزب و جزء، به خاطر تسهیل در عمل (خواندن قرآن)بوده و بعدها صورت پذیرفته است.(الجندی، ۳۳۹ به نقل از لویس جاردیه).
۸-ترتیب سورههای قرآن در عهد پیامبر(ص)به صورت فعلی نبود.اکثر مستشرقان با چنین اعتقادی، ترجمههای خود را بر اساس ترتیب زمانی سورههای قرآن انجام دادهاند، به این ترتیب نظریه توفیقی بودن ترتیب سورهها انکار میشود.
(حاجی میرزایی، ۲/۲۰۴۹ با تکیه بر کارهای نولدکه، شوالی، بلاشر)
۹-با توجه به روایات مختلف درباره جمع و تدوین قرآن، مصاحف اولیه و اختلافات آنها و نیز قراءات گوناگون قرآن، قرآن موجود خالی از تحریف نیست. (حمدی زقزوق، ۱۰۸ با عنوان:صحه النص القرآنی، علی الصغیر، ۲۱ الی ۳۴: تاریخ القرآن، حسینی طباطبایی، ۶۳، نولدکه و تحریف قرآن، نولدکه، ۳۱۱ با عنوان:اتهامات وجهها علماء مسیحیون غربیون، و نیز همین کتاب ۳۲۲ الی ۳۳۶).
۱۰-متن کنونی قرآن کتابی غیر منسجم و مشتمل بر تناقض است.(گلدزیهر، العقیده و الشریعه، ۷۸؛ابو خلیل، ۴۰:تناقض القرآن به نقل از گلدزیهر و لوسیان کلیموفتش، عبد الحمید، ۱۷ به نقل از توراندریه، فؤاد، ۱۴۲ با عنوان:دعوی التناقض فی القرآن الکریم و الرد علیها»و در میان کتابهای دینی چنانکه گروههای مختلف دینی به آن معترف هستند، هیچ کتابی همچون قرآن دچار پریشانی و عدم ثبات از لحاظ نص و متن، وجود نداشته است.(گلدزیهر، گرایشهای تفسیری مسلمانان، ۲۹، نیز نقد این دیدگاه را ر.ک.معرفت، ۲۴۳ الی ۳۱۰ با عنوان:موهم الاختلاف و التناقض)
۱۱-تعبیر«امی»درباره پیامبر(ص)به معنای عدم آشنایی آن حضرت با خواندن و نوشتن نبوده است.(پارت، ۲/۶۴۳ الی ۶۴۴ و نیز نقد این نظر را ر.ک همان مدخل، ۲/۶۴۵ الی ۶۴۸ از قول احمد محمد شاکر).
۱۲-در متن کنونی قرآن لغات بیگانه و غیر عربی فراوان وجود دارد، لذا قرآن معرف یک متن اصیل عربی نیست.(نقل از الجندی، ۳۴۴ و نیز ر.ک جفری در لغات بیگانه در قرآن).
۱۳-حروف مقطعه در قرآن بیمعنا و بیهودهاند.این حروف جزء قرآن نیست بلکه حروف آغازین یا نماد اسامی مؤمنانی است که در حیات پیامبر(ص) مجموعههایی شخصی از قرآن برای خود فراهم کردند و آن گاه که زید بن ثابت قرآن را گردآوری کرد، این رموز مالکان نسخههای قرآنی را در مصاحف به کار برد. (نولدکه، ۳۰۳، الجندی، ۳۳۹، حاجی میرزایی، ۲/۲۰۴۹ به نقل از اسراری در باب قرآن، نظریه سیل و نیز ر.ک به طباطبایی، ۱۷۳ با عنوان:حروف مقطعه از منظر خاورشناسان)
قرآن پژوهی مستشرقان-حتی اگر با انگیزه علمی و به دور از غرض ورزی باشد- با اشکالات متعددی همراه است از جمله:
۱-داشتن پیش فرضهای خاص
از مطالب پیشین روشن گردید که نگاه مستشرقان در مطالعات اسلامی، قرآنی نگاهی برون دینی است.به عبارت دیگر آنان با نگاه یک مسلمان به مطالعه اسلام و مسائل آن نمیپردازند؛لذا اعتقادی به رسالت حضرت محمد(ص)ندارند، قرآن را مولود وحی به شمار نمیآورند.قائل به اعجاز آن نیستند و نقشی برای اراده الهی در صیانت قرآن از هر گونه تحریف در نظر نمیگیرند.البته در تمام موارد گفته شده انتظاری هم از مستشرقان نمیرود که مانند مسلمانان به پژوهشهای قرآنی دست زنند.اما آنچه در این بحث حائز اهمیت است آنکه خاورشناسان غالبا فرضیههایی خلاف عقاید و جهت فکری مسلمانان داشته و در تحقیقات خود در پی اثبات آن بر میآیند.
این موضوع خصوصا در پژوهشهایی که با انگیزه تبشیری صورت میپذیرد، ملموستر است(عبد الحمید، ۱۲ الی ۲۲ با ذکر نمونههای متعدد)لذا در این موارد آنان به صورت بیطرفانه و رویکرد صرفا تحقیقی با اسلام و قرآن مواجه نمیشوند. برخی از پیش فرضهای خاورشناسان مجالی جهت نیل به حقیقت برای آنان ایجاد نمیکند از جمله اعتقاد جزمی به نفی رسالت پیامبر اسلام(ص)یا اعتقاد آنان به اثرپذیری قرآن از منابع یهودی، مسیحی و….همچنین تصور عدم جمع و تدوین قرآن در زمان پیامبر(ص)، تعدد مصاحف و قراءات در صدر اسلام و اختلافات آنها و بالاخره مساله وجود تعارض و تناقض در قرآن و راه یافتن تحریف به کتاب الهی.
۲-مراجعه به مطلق منابع اسلامی و عدم طبقهبندی آنها از جهت اعتبار
مستشرقان به همه منابع مسلمانان از منابع تفسیری، حدیثی، تاریخی، ادبی، کلامی و…مراجعه کرده و طبقهبندی خاصی از جهت کیفیت اعتبار آنها در نظر نمیگیرند(از جمله نک:به نولدکه، ۲۴۹:الروایات المختلفه، بلاشر، ۴۹ و ۵۰: روایات مختلف جمع قرآن در زمان ابوبکر)
در مراجعه به منابع تحقیق اصل نخست برای خاورشناسان مراجعه به منابع کهن و اقدم است که این موضوع در تحقیقات علمی اصلی درست و قابل توجه است، اما به تنهایی کافی نیست.به عنوان نمونه در متون تفسیری، تفسیر جامع البیان طبری با تفسیر ابن کثیر دمشقی در یک ردیف قرار ندارند، زیرا تفسیر طبری آکنده از روایات ضعیف و اسرائیلیات است.(معرفت، ۲، بحث طبری و جامع البیان)در صورتی که تفسیر القرآن العظیم ابن کثیر به میزان قابل توجه از اسرائیلیات پاکسازی شده و مؤلف آن حتی الامکان به ضعف روایات تفسیری و نقد اسرائیلیات اشاره میکند.(مرعشلی، ۱/۲۳:ابن کثیر و الاسرائیلیات)به همین ترتیب بین تاریخ طبری و تاریخ ابن کثیر چنین نسبتی برقرار است، چنانکه از نظر دانشمندان حدیث نمیتوان مسندهای حدیثی را-از جهت اعتبار-هم سطح با صحیحین در نظر گرفت.(صبحی صالح، ۲۹۶:مراتب هذه الکتب، قاسمی، ۲۳۹: طبقات کتب الحدیث).این تفاوتها در تحقیقات مسلمانان مد نظر قرار میگیرد، لکن خاورشناسان به یکسان از منابع اسلامی و نصوص آنها بهرهبرداری میکنند.
نکته دیگر در استفاده از منابع آنکه، با توجه به فراوانی منابع اهل سنت-نسبت به منابع سایر فرق و مذاهب اسلامی-در عالم، مستشرقان غالبا اسلام را از نگاه و دریچه منابع اهل سنت مطالعه کرده و درباره آن به قضاوت و داوری مینشینند، این در شرایطی است که اوّلا:در این کتب مطالب ضعیف و غیر قابل قبول حتی از نظر بزرگان اهل سنت فراوان است.ثانیا در این کتب مطالب زیادی وجود دارد که گر چه از نظر دانشمندان اهل سنت پذیرفتنی است، اما در مذاهب دیگر اسلامی از جمله شیعه، روایات و دیدگاههای خلاف آن وجود دارد.(از جمله نک:به خویی، ۱۶۹ الی ۱۹۳، عسکری ۲/۱۲۱ الی ۱۸۳، بحث روایات نزول قرآن بر اساس هفت حرف در اهل سنت و مقایسه با نزول قرآن بر اساس حرف واحد در روایات شیعه) در ادامه مقاله نمونههای دیگری از نظر خواهد گذشت.
۳-تقدم نقد متنی روایات بر نقد سندی آنها در کارهای مستشرقان
بعضی از مستشرقان-از جمله کایتانی و شاخت-بر این عقیدهاند که مسلمانان به نقد متن اهتمام نداشته و تمام توجه خود را صرف نقد سند کردهاند(شاخت، ۲/۲۷۹، مهریزی، ۱۸ و نیز نک به:عجاج خطیب، ۲۵۴ به نقل از گاستون ویت و گلدزیهر)ضمن آنکه اسناد نیز در اواخر قرن نخست و اوائل قرن دوم هجری شکل گرفته است.(الاعظمی، ۲/۳۹۲:الاسناد و المستشرقون و همین کتاب، ۳۹۷: نقد اقوال المستشرقین فی الاسناد و بدایته).مستشرقان به این دلیل به روایات منقول در کتب حدیثی به دیده تردید مینگرند(نک:عجاج خطیب، ۲۵۴)و نتیجه این تردید آنکه:اوّلا به روایاتی که محتوی آنها خلاف پیش فرضهای آنان است مراجعه و استناد نکنند و یا آنها را مورد نقد و تشکیک قرار دهند، ثانیا به روایات ضعیف و مشکوک-گرچه متزلزل کننده اعتقادات مسلمانان باشد، یا تعارض صریح با قرآن، روایات قطعی و موازین عقلی داشته باشد-به راحتی استناد کنند.نمونه روشن این موضوع استناد مستشرقان به روایات آغاز نزول وحی در منابع اهل سنت، ۱ روایات وارده درباره افسانه غرانیق و نیز روایات وارده در باب فراموشکاری رسول خدا(ص)است.(نک:عسکری، نقش عایشه در تاریخ اسلام، ۴/۴۰۷، بلاشر، ۳۱، بوهل، ۴/۴۴۹ به نقل از عسکری، شاخت، ۲/۲۶۶ مدخل اصول و نقد همین مدخل توسط امین الخولی). ۲
۴-برداشتهای نادرست از آیات و روایات
اشکال دیگر در تحقیقات مستشرقان به برداشتهای نادرست آنان از برخی آیات و روایات ارتباط دارد.این امر معلول عدم آشنایی دقیق خاورشناسان با ادبیات عرب، لسان آیات و روایات، زوایای تاریخ اسلام و ابعاد فرهنگ دینی مسلمانان از یک سو(علی الصغیر، ۱۰۹ الی ۱۴۲، حسینی طباطبایی، ۱۸۹ الی ۲۱۱) ۳ و مراجعه نکردن آنان به همه نصوص و قرائن وارده در یک موضوع از (۱)-نقد روایات اهل سنت درباره بعثت را بنگرید به معارف، وحی و رسالت نبوی، ۵۵ و ۵۶.
(۲)-علامه سید مرتضی عسکری در کتاب نقش عایشه در تاریخ اسلام در فصلی با عنوان:«گفتار مستشرقان و بهرهبرداری آنان از روایاتی که در بخشهای پیشین کتاب بررسی کردیم»، به تفصیل به نقد بهرهبرداریهای مونتگمری وات در کتاب«محمد در مکه»ر.ف.بودلی در کتاب«زندگانی محمد»، کارل بروکلمان در کتاب «تاریخ الشعوب»، ف.بوهل در«دائره المعارف الاسلامیه»و یوسف شاخت در همین اثر از روایات آغاز وحی، افسانه غرانیق، حدیث افک عایشه مبادرت ورزیده و دیدگاههای آنان را نقد عالمانه کرده است.(نیز بنگرید به نقدهای امین الخولی از اندیشههای شاخت، کایتانی در دائره المعارف الاسلامیه، ۲/۲۶۵ الی ۲۹۰).
(۳)-محمد حسین علی الصغیر در گفتاری با عنوان«الابعاد الفنیه لترجمه القرآن و مشکلاتها البلاغیه عند المستشرقین»در خصوص ضعف و ناتوانی مستشرقان از فهم برخی از الفاظ و ترکیبهای قرآن-در مقام ترجمه کلام الهی-شواهد متعددی آورده است که شایان توجه است(همو، ۱۰۹ الی ۱۴۲).نیز حسینی طباطبایی در گفتاری با عنوان:«نقد دائره المعارف اسلام(چاپ اروپا)»ده مورد از برداشتهای غلط مستشرقان را از مسائل- سوی دیگر است.اضافه بر آن در صورتی که مفهوم صحیح آیه یا حدیث با برخی از پیش فرضهای خاورشناسان در تعارض باشد، آنان غالبا به سراغ برداشتهایی از نصوص اسلامی میروند که با عقاید و ذهنیاتشان هماهنگ باشد.ذیلا به ذکر چند نمونه بسنده میشود:
۴-۱-برداشت از کلمه امّی
بسیاری از مستشرقان از جمله نولدکه و اسپرنگر بر این باورند که پیامبر آشنای به خواندن و نوشتن بود.(نک:رامیار، ۵۰۶ و ۵۰۷)مستشرق آلمانی«پارت»ضمن بحث در اشتقاق کلمه امّی از امّت و توجه به تحول معنایی آن در اسلام و نیز نقد نظر برخی از مستشرقان مانند«فرانتس بول»مینویسد:«عدهای استدلال کردهاند که اطلاق لفظ امّی بر محمد به این جهت است که وی نمیخواند و نمینوشت، اما حقیقتا لفظ«امی»ارتباطی با این مطلب ندارد، زیرا آیه ۷۸ سوره البقره-«و منهم امیّون لا یعلمون الکتاب الا امانی و…»-که به عنوان شاهد این معنا به آن استناد شده، در واقع امیّون یهود را از جهت عدم آگاهی به خواندن و نوشتن تخطئه نکرده بلکه آنان را از…حیث ناآگاهی به محتوی کتاب آسمانی مورد توبیخ و سرزنش قرار میدهد.»(همو، ۲/۶۴۵ و نیز نک:به همانجا ۲/۶۴۵ تعلیق احمد محمد شاکر).
با چنین برداشتی از مفهوم«امّی»میتوان نتیجه گرفت که پارت نسبت به تحقیقات علمای لغت، تفسیر و تاریخ و حتی آیه ۵۷ از سوره العنکبوت که میفرماید:«و ما کنت تتلوا من قبله من کتاب و لا تخطّه بیمینک اذا لارتاب المبطلون»، بیاعتنا شده و با اصرار بر نظریه خود، رسول خدا(ص)را آگاه به خواندن و نوشتن توصیف میکند(نقد تفصیلی را ر ک:راغب اصفهانی، ۳۱، -اسلامی طرح و مورد نقد قرار داده است(همانجا).
طبرسی، ۴/۷۴۹ معناشناسی تفسیری امّی، رامیار، ۵۰۴ الی ۵۱۸ معناشناسی تاریخی امّی با عنوان:پیامبر امّی).
۴-۲-برداشت از حدیث اذان
جوینبل در خصوص تشریع اذان در اسلام مینویسد:«روایت اسلامی میگوید که پیامبر(ص)پس از ورود به مدینه در سال اول یا دوم هجری شخصا با اصحاب خود مشورت کرد که بهترین راه برای توجه دادن مؤمنان به اوقات نماز کدام است؟ برخی پیشنهاد کردند که برای این کار آتشی بیفروزند یا آنکه در شیپوری بدمند و یا آنکه ناقوسی را به صدا در آورند.اما یکی از مسلمانان به نام عبد الله بن زید خبر داد که او در رؤیا مردی را دیده که از سقف مسجد، مسلمانان را به نماز فرا میخواند، عمر نیز این شیوه را برای دعوت به نماز ستود و چون گروه مسلمانان بر این کار اتفاق کردند، پیامبر(ص)فرمان داد تا آن امر را دنبال کنند»(همو، ۱/۵۶۰ مدخل اذان).
نتیجه سخن جوینبل آنکه اذان در اسلام زاده رؤیایی است که ابن زید و عمر دیدهاند و پیامبر(ص)بر این رؤیا صحه گذاشته است.(حسینی طباطبایی، ۱۹۴) اما این عقیده از دو جهت قابل نقد جدی است به شرح:
الف)روایات اهل سنت در باب اذان
مجموع روایات وارده از سوی اهل سنت در باب اذان بر این واقعیت دلالت نمیکند که تشریع اذان در اسلام ریشه در رؤیای برخی از مسلمانان و صحهگذاری پیامبر(ص)بر این موضوع دارد بلکه به طوری که برخی از روایات صراحت دارد وحی الهی در تشریع اذان بر خواب اصحاب پیامبر(ص)سبقت داشته است.ابن هشام در نقل یکی از روایات اذان آورده است:«عمر بن خطاب در عالم رؤی مشاهده کرد که خطاب میکنند:«لا تجعلوا الناقوس بل اذّنوا للصلاه»، پس نزد پیامبر (ص)رفت تا آن حضرت را از رویای خود با خبر سازد، اما قبل از آمدن او، وحی رسول خدا(ص)را از حکم اذان با خبر ساخت، لذا عمر(با آمدن خود به نزد پیامبر)مشاهده کرد که بلال اذان میگوید، پیامبر(ص)نیز پس از استماع رؤیای عمر به او فرمود:«قد سبقک بذلک الوحی»(همو، ۲/۱۵۶)
ب)روایات شیعه در باب اذان
روایات شیعه به نحو صریحتر بر تشریع الهی اذان و اقامه دلالت دارد.در یکی از این روایات زراره از امام باقر(ع)نقل میکند که:«آنگاه که رسول خدا(ص)به معراج رفت و به بیت المعمور رسید، وقت نماز فرا رسید جبرئیل اذان و اقامه سر داد، رسول خدا(ص)در جلو قرار گرفت و ملائکه و پیامبران(ص)پشت سر آن حضرت به نماز ایستادند.»(کلینی، ۳/۳۰۲)و در حدیث دیگر منصور بن حازم از امام صادق(ع)روایت میکند که آن حضرت فرمود:«جبرئیل صورت اذان و اقامه را بر رسول خدا(ص)نازل ساخت، در حالیکه سر پیامبر(ص)بر دامن علی قرار داشت.چون وحی به پایان رسید رسول خدا(ص)سؤال کرد ای علی آیا شنیدی؟ او گفت آری، باز سؤال فرمود:آیا به خاطر سپردی؟علی گفت:آری.رسول خدا(ص)فرمود:بلال را صدا بزن و صورت اذان و اقامه را به او یاد بده، علی(ع) نیز بلال را فراخواند و اذان و اقامه را به او آموخت(همانجا، و نیز نک:صدوق ۱/۱۸۳، طوسی، تهذیب الاحکام، ۲/۶۴ و ۶۵).
۴-۳-برداشت از آیه نسخ
مستشرقان به پیامبر(ص)فراموشی نسبت داده و این مطلب را مستند به قرآن و روایات میدانند.رژی بلاشر مینویسد:«از طریق روایات در مییابیم که محمد روزی از مجلس وعظی گذشت و شنید که واعظ قسمتی از قرآن را از حفظ میخواند.پیامبر که دچار هیجان شدید شده بود، دریافت که این قسمت را فراموش کرده بود و فقط این تصادف به او امکان داد که آن را باز یابد.این موضوع که ارزش تاریخی آن قابل بحث است به وسیله آیتی از سوره البقره تأیید شده که:«ما ننسخ من آیه او ننسها نأت بخیر منها او مثلها»(همان سوره، ۱۰۶)، گر چه عبارت «فراموش گردانیم»ممکن است به معنای مبهم آن گرفته شود یعنی، «متروک سازیم»، ولی مفسرینی هم آن را به معنی اصلیاش میگیرند یعنی از خاطرهها محو ساختن».(همو، ۳۱ و ۳۲ و نیز نک:شاخت، ۲/۲۶۷).
اما در نقد دیدگاههای بلاشر و شاخت باید گفت اشکال وارده بر این دو نفر و قبل از آنها نولدکه(رامیار، در آستانه قرآن، ۳۲ پاورقی)در آن است که در موضوع فراموشکاری پیامبر(ص)به روایات موجود در کتب اهل سنت مراجعه و اعتماد کردهاند.به عنوان نمونه اگر کسی امروز به صحیح بخاری مراجعه کند خود را با این حدیث مواجه میبیند که:«عن عایشه قالت سمع النبی(ص)رجلا یقرأ فی المسجد فقال رحمه الله لقد اذکرنی کذا و کذا آیه اسقطتها فی سوره کذا و کذا» (همانجا، ۸/۴۲۸)، لذا با وجود چنین روایاتی در منابع اهل سنت نمیتوان به امثال بلاشر، نولدکه و شاخت خرده گرفت، بلکه اشکالی که به بلاشر و امثال او وارد است آنکه چرا آنان به عوض استدلال به آیه:«ما ننسخ من آیه او ننسها»که به تعبیر خودشان آیهای مدنی است به آیات:«سنقرئک فلا تنسی الا ماشاء الله»(الاعلی، ۷ و ۸)که در مکه نازل شده توجه نکرده و تناقض روایات با قرآن را نتیجه نگرفتهاند. زیرا آیات یاد شده حامل وعده خداوند بر عدم فراموشکاری رسول خدا(ص)بوده و قطعا وعده خداوند تخلّف ناپذیر است.ضمنا استثنای«الاّ ما شاء الله»در آیات سوره اعلی دلیلی بر وقوع فراموشی برای رسول خدا(ص)نیست، بلکه این استثناء صرفا امکان فراموشی برای پیامبر(ص)را در صورت خواست و صلاح الهی میرساند و به عبارت دیگر قدرت خداوند در به فراموشی کشاندن پیامبر(ص)را نشان میدهد«طباطبایی، ۲۰/۲۶۶ با اندکی تلخیص)و از این جهت در معنای آیه: «و لئن شئنا لندهبنّ بالذی اوحینا الیک ثمّ لا تجد لک به علینا نصیرا الاّ رحمه من ربّک انّ فضله کان علیک کبیرا»، (الاسراء، ۸۲)است و به طوری که معلوم است این آیه نیز قدرت خداوند بر انساء پیامبر(ص)را نشان میدهد نه ضرورتا وقوع این موضوع را برای آن بزرگوار.(نقدهای دیگر درباره«ننسها»و استثنای«الاّ ما شاء الله» را بنگرید به امین الخولی، ۲/۲۷۱ و ۲۷۳).
۱-قرآن کریم
۲-اعظمی، محمد مصطفی، دراسات فی الحدیث النبوی و تاریخ تدونیه، بیروت، المکتب الاعلامی، ۱۴۱۳ ه.ق.
۳-ایازی، سید محمد علی، قرآن و فرهنگ زمانه، انتشارات کتاب مبین، ۱۳۸۰ ه.ق
۴-ابن هشام، محمد، السیره النبویه، بیروت، دار القلم(بیتا).
۵-ابو خلیل، شوقی، الاسلام فی قفص الاتهام، دمشق، دار الفکر المعاصر، ۱۴۲۳، ط ۵.
۶-بلاشر، رژی، در آستانه قرآن، به ترجمه محمود رامیار، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، ۱۳۶۵.
۷-بخاری، محمد بن اسماعیل، الصحیح، بیروت، دار القلم، ۱۴۰۷ ه ق.
۸-الجندی، انور، الاسلام فی وجه التغریب، قاهره، دار الاعتصام، بیتا.
۹-همو، الشبهات و الاخطاء الشائعه فی الفکر الاسلامی، قاهره، دار الاعتصام، بیتا.
۱۰-حمدی زقزوق، محمود، الاستشراق و الخلیفه الفکریه، قاهره، دار المنار، ۱۴۰۹ ه.ق.
۱۱-حسینی طباطبایی، مصطفی، نقد آثار خاورشناسان، انتشارات چاپخش، ۱۳۷۵ ه.ش.
۱۲-خویی، ابو القاسم، البیان فی تفسیر القرآن، بیروت، دار الزهراء، ۱۴۰۸ ه ق.
۱۳-راغب اصفهانی، حسین، معجم مفردات الفاظ القرآن، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۱۸.
۱۴-رامیار، محمود، تاریخ قرآن، انتشارات امیر کبیر، ۱۳۶۲ ه ش.
۱۵-همو، تعلیقات در آستانه قرآن، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، ۱۳۶۵ ه.ش.
۱۶-سباعی، مصطفی، الاستشراق و المستشرقون مالهم و ما علیهم، بیروت، دار الوراق، ۱۴۲۲ ه.ق.
۱۷-سلیمان، سمیر، الاسلام و الغرب، بیروت، دار الحق، ۱۴۱۸ ه.ق.
۱۸-صدوق، محمد بن علی، من لا یحضره الفقیه، بیروت، دار الاضواء، ۱۴۰۵ ه.ق.
۱۹-صالح، صبحی، علوم الحدیث و مصطلحه، افست مکتبه الحیدریه، ۱۴۱۷ ه.ق.
۲۰-طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان لعلوم القرآن، بیروت، دار المعرفه، ۱۴۰۸.
۲۱-طوسی، محمد بن حسن، تهذیب الاحکام به تعلیق علی اکبر غفاری، نشر صدوق، ۱۴۱۷ ه ق.
۲۲-طباطبایی، محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، بیروت، موسسه الاعلمی، ۱۳۹۳ ه ق.
۲۳-عسکری، سید مرتضی، القرآن الکریم و روایات المدرستین، شرکه التوحید، ۱۴۱۷ ه ق.
۲۴-همو، نقش عایشه در تاریخ اسلام، ترجمه محمد کرمی، انتشارات منیر، ۱۳۷۸ ه.ش.
۲۵-عبد الحمید، عرفان، المستشرقون و الاسلام، بغداد، مطبعه الارشاد، ۱۹۶۹ م.
۲۶-علی الصغیر، محمد حسین، المستشرقون و الدراسات القرانیه، بیروت، دار المورخ العربی، ۱۴۲۰ ه ق.
۲۷-عجاج خطیب، محمد، السنه قبل التدوین، بیروت، دار الفکر، ۱۴۰۱ ه ق.
۲۸-فؤاد، عبد المنعم، من افتراءات المستشرقین علی الاصول العقدیه فی الاسلام، ریاض، مکتبه العبیدکان، ۱۴۲۲ ه.ق.
۲۹-قطب، محمد، المستشرقون و الاسلام، قاهره، مکتبه وهبه، ۱۴۲۰ ه.ق.
۳۰-قاسمی، جمال الدین، قواعد التحدیث، بیروت، دار الکتب العلمیه، بیتا.
۳۱-کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، دار الکتب الاسلامیه، ۱۳۶۷ ش، ط ۳.
۳۲-گلدزیهر، اگناس، العقیده و الشریعه فی الاسلام به ترجمه هیئت مصری، مصر، دار الکتب الحدیثه، ۱۳۷۸ ه ق.
۳۳-همو، گرایشهای تفسیری مسلمانان(ترجمه مذاهب التفسیر الاسلامی)، به ترجمه سید ناصر طباطبایی، تهران، ققنوس، ۱۳۸۳ ه ش.
۳۴-مرعشلی، یوسف، مقدمه تفسیر ابن کثیر، بیروت، دار المعرفه، ۱۴۰۹ ه ق.
۳۵-محمد ابو لیله، محمد، القرآن الکریم من المنظور الاستشراقی، مصر، دار النشر للجامعات، ۱۴۲۳ ه ق.
۳۶-معرفت، محمد هادی، التفسیر و المفسرون فی ثوبه القشیب، مشهد، دانشگاه علوم رضوی، ۱۴۱۸ ه ق.
۳۷-همو، شبهات وردود حول القرآن الکریم، موسسه التمهید، ۱۴۲۳ ه ق.
۳۸-نولدکه تیودور، تاریخ القرآن به تعدیل فریدیش شوالی، دار نشر مکتبه درتریش، ۲۰۰۰ م.
مقالات و میزگردها
۱-پارت، مدخل امّی، دائره المعارف الاسلامیه، بیروت، دار المعرفه، (بیتا).
۲-خولی، امین، تعلیق مدخل امی، دائره المعارف الاسلامیه، بیروت، دار المعرفه.
۳-حاجی میرزایی، فرزاد، مدخل مستشرقان و قرآن، دانشنامه قرآن و قرآن پژوهی، انتشارات دوستان و ناهید، ۱۳۷۷.
۴-رادفر، ابو القاسم، مدخلهای ترجمه قرآن به زبانهای مختلف، دانشنامه قرآن و قرآن پژوهی، انتشارات دوستان و ناهید، ۱۳۷۷.
۵-شاخت، مدخل اصول، دائره المعارف الاسلامیه، بیروت، دار المعرفه، بیتا.
۶-شاکر، احمد محمود، تعلیق بر مدخل اصول، دائره المعارف الاسلامیه، بیروت، دار المعرفه.
۷-طباطبایی، سید کاظم، حروف مقطعه از منظر قرآن شناسان غربی، فصلنامه مطالعات اسلامی مشهد، شماره ۶۰، تابستان ۱۳۸۲.
۸-مهریزی، مهدی، درآمدی بر مطالعات حدیثی خاورشناسان، فصلنامه، علوم حدیث، شماره ۲۸، ۱۳۸۲.
۹-معارف، مجید، وحی و رسالت نبوی، مقالات و بررسیها، شماره ۷۴، ۱۳۸۲ ه ش.
۱۰-همو و محمد حسن زمانی، میزگرد جدیدترین آرای مستشرقان پیرامون قرآن، گردآوری و تنظیم سید مهدی برومند، انتشارات دستان، ۱۳۸۳ ه ش.
نویسنده :معارف، مجید
منبع :مجله پژوهش دینی – بهار ۱۳۸۴ – شماره ۹
لطفا نظر خود را در مورد این مطلب بنویسید
نظرات شما
نظری برای این مطلب ثبت نشده است
مشاهده بیشتر
اطلاعات تماس
با عضویت در خبر نامه
از آخرین مطالب ما، باخبر شوید...