date جمعه ۱۳۹۹/۰۷/۱۸ views 1081
اشتراک گذاری در Telegram Whatsapp Twitter Linkedin mail Facebook

book

نوع اثر کتاب

موضوع اسلام

ناشر Swedish Research Institute in Istanbul

نویسندهاستفانو بیلیاردی

سال نشر 2014

شابک 9789197881326

معرفی کنندهمجید دانشگر

اسلام و جستجوی علم جدید

Islam and the Quest for Modern Science

معرفی کامل

“اسلام و جستجوی علم جدید” مجموعه‌ای از گفتگوهای محقق ایتالیایی، استفانو (استفان) بیلیاردی، با چهره‌های صاحب نام در حوزه علم و دین، بخصوص اسلام و علم است.  این کتاب در شش فصل از باورهای متفاوت محققین که سالها در مورد سوال‌های مرتبط با “سازگاری و یا ناسازگاری قرآن و علم جدید” نظر داده اند پرده بر می‌دارد.

در اولین مصاحبه، بیلیاردی به سراغ عدنان اکتار معروف به هارون یحیی، چهره فرهنگی و دینی کشور ترکیه می‌رود. در پاسخ به سوال “آیا شما خود را یک فیلسوف می‌دانید؟”، بیلیاردی با پاسخ غیرمنتظره اکتار روبرو می‌شود: “خیر، من تنها یک بنده خدا هستم. انسانی معمولی.” نکته قابل توجه دیگر اینست که اکتار معتقد است اندیشه‌ی فلاسفه‌ای قابلیت الگوپذیری را داراست که رویکردهایشان با قرآن مطابقت داشته باشد. تلاش اکتار برای استفاده از رسانه (تولید فیلم) برای آموزش تاریخ، یکسان دانستن مسلمانان (نگرشی فراجناحی، فرا فرقه ای)، و باور بر تاثیر گذار بودن آثارش از دیگر نکات ذکر شده در این مصاحبه است.

در فصل دوم، استفانو مصاحبه‌ای با  استاد صاحبنام فیزیک دانشگاه صنعتی شریف، دکتر مهدی گلشنی داشته است کسی که معتقد است سازگاری اسلام و علم را میتوان از منظر تاریخی  و با رجوع به اندیشمندان گذشته جهان اسلام مشخص نمود. گلشنی همچنین اشاره می‌کند که عقلانیت اهمیت بسزایی در جهان اسلام دارد، اما در بین مردم مذهبی مغفول واقع شده چرا که برای آنها رجوع به متن کتاب مقدسشان کافی می‌باشد. باور گلشنی چنین است که آیاتی همچون «قل سیروا فی الارض فانظروا کیف بدا الخلق ثم الله ینشئ النشاه الاخره ان الله على کل شیء قدیر»، نشانگر اهمیت امور (آثار و کارهای) تجربی و نظری می‌باشد.

در پاسخ به سوال “نظر شما در مورد هارون یحیی و زغلول نجار (به عنوان موافقان سازگاری اسلام و علم) چیست؟” مهدی گلشنی اذعان می‌دارد که “قصد این افراد اینست که معجزات علمی در قرآن را اثبات کنند. در نظر من، قرآن خود یک معجزه است. و من در تلاش برای مقایسه یافته‌های علمی در قرآن نیستم، چراکه علم در طول زمان تغییر می‌کند و توسعه می‌یابد…این اشخاص، بسیار بیش از حد به مقایسه علم و متون دینی-اسلامی همت گمارده اند. چالشهای اساسی زیادی در مقابل تئوری‌های علمی وجود دارد. بنابراین، شایسته است در تطبیق دادن متون دینی مان با علم کنونی محتاطانه عمل کنیم.”  (ص. ۵۶).

نکته قابل توجه دیگر در این مصاحبه اینست که گلشنی از طریقه آموزش علوم طبیعی در کشورهای اسلامی رضایت ندارد. او با نگاهی منتقدانه براین باور است که مسلمانان بایستی علوم را فرا بگیرند و آن را با رویکردی عقلانی  و انتقادی بفهمند. اما از دید وی، امروزه چنین نیست. افراد بسیاری هنوز وجود دارند که (تا حدودی) کورکورانه غرب را دنبال می‌کنند.

در سخنان گلشنی این نکته بارز است که دین اسلام بیشترین تاکید بر تحصیل و شناخت طبیعت را داراست چنانکه بسیاری از آیات قرآنی بیانگر این مهم می‌باشد. گلشنی بخشی از این سخن را به کتاب خود با عنوان “قرآن کریم و علوم طبیعت” ارجاع میدهد.

گذشته از سخنان دکتر گلشنی، استفانو و دیگر پژوهشگران دینی، اینکه دین اسلام (چه در قران و حدیث) به اهمیت کسب علم اشاره کرده شکی نیست، ولی این یک حقیقت است که حتی در دوران طلایی اسلام تا بدین سو، بودند مفسران و دانشمندان مسلمانی که با بهره گیری مستقیم یا غیر مستقیم از دانش اروپائیان توانستند شرح کاملی از برخی آیات قرآنی ارائه بدهند ( هرچند بسیاری به منبع اولیه اشاره نکرده اند). برای برخی از آنان، شناخت علوم طبیعی در دسته “علم خوب یا مفید” قرار می‌گرفت که انسان را برای شناخت بهتر خود و قدرت خدایش مهیا می‌ساخته است و لزوما برای درک اهمیت اسلام و یا معجزات قرآنی نبوده است.

به هر روی، در بخش‌های دیگر کتاب، استفانو بیلیاردی با زغلول نجار مصاحبه می‌کند. در پاسخ به “آیا شما فکر می‌کنید که در حال ارائه یک شکل جدیدی از اسلام هستید؟” نجار ادامه بیان می‌کند: خیر شکلی جدید از اسلام را ارائه نمی کنم. من زمینه لازم برای فهم بهتر آیات کیهانی را فراهم می‌کنم، چرا که چنین آیاتی به شکلی کاملا اعجازآمیز بیان می‌شوند. یک انسان عادی در چهارده قرن پیش با خواندن چنین آیاتی درک مشخصی  از آن را داشته… و با توسعه دانش بشری، ما شاهد تفاسیر متفاوت از این آیات با کمترین تضاد هستیم. و این یک معجزه بزرگ قرآن است  (ص. ۱۲۸).

بطور خلاصه باید گفت که خواننده این کتاب می‌تواند به تفاوت بین پیروان مکتب موریس بوکای (همچون هارون یحیی) و نسل جدید نویسندگان حامی سازگاری اسلام و علم (همچون مهدی گلشنی) پی ببرد. برخی از نکات اساسی به دست آمده از آثار موریس بوکای از منظر بیلیاردی چنین می‌باشد:

  • کتاب مقدس حاوی توصیفات پدیده‌های طبیعی است که با مشاهدات علمی تناقض دارد
  • قرآن حاوی هیچ مورد ناهمگونی با علم نمی باشد
  • علم و دین در مسیحیت و غرب از منظر تاریخی با یکدیگر تنازع دارند
  • تاریخ گواه سازگاری اسلام و علم می‌باشد
  • قرآن بسیار زیاد به پدیده‌های طبیعی اشاره می‌کند و (قرآن) از مخاطبانش می‌خواهد که این پدیده ها را به عنوان آیات قرآنی در نظر بگیرند.
  • قرآن حاوی آیاتی است که (به نظر می‌رسد) میتواند توسعه علمی فناوری امروزی را پیش بینی کند.

و در ادامه این کتاب، مصاحبه با محمد باسل الطائی ، برونو گودیه دونی، و نضال قسوم بسیار خواندنی می‌باشد.

مجید دانشگر،استادیار دانشکده ادیان، دانشگاه اتاگو، نیوزیلند

لینک سایت آمازون

comments

لطفا نظر خود را در مورد این مطلب بنویسید

message
message
message

نظرات شما

نظری برای این مطلب ثبت نشده است