دکتر عایشه س. چودری، مؤلف کتاب «خشونت خانوادگی و سنت اسلامی: اخلاق، قانون و گفتمان اسلامی در حوزۀ جنسیت» (انتشارات دانشگاه آکسفورد، ۲۰۱۴)، استاد دانشیار مطالعات اسلامی و مطالعات جنسیتی در دانشگاه بریتیش کلمبیا (UBC) است. او در زمینۀ امور سطح عالی ملی و بینالمللی در حوزۀ حقوق بشر و آزادی و پلورالیسم دینی و همچنین در موضوع طلاق در کشورهای مسلمان رایزنی کرده است. حوزههای پژوهشی مورد علاقۀ او قانون اسلام، تفسیر قرآن و هرمنوتیک فمنیستی است. وی در مؤسسۀ رادکلیف روی پروژهای کار میکند که با بازتجسم روایت عایشه، جوانترین همسر پیامبر اسلام، یک شریعت فمنیستی را میسازد. چودری ساختهای مردسالارانهای را که از عایشه وجود دارد بررسی میکند، مباحث مدرن اسلامی پیرامون این قوانین را مورد تفحص قرار میدهد و راهکارهایی برای بازتجسم عایشه پیشنهاد میدهد تا بدین ترتیب روایتی را برای طرح یک قانون اسلامی مبتنی بر برابری جنسیتی تنظیم نماید. او میخواهد با این کار از دیدگاه عایشه به مسئلۀ جنسیت نگاه کند و مفاهیم مردسالارانه اسلام را زیر سؤال برد. چودری مدرک دکترای خود را در مطالعات خاورمیانه و مطالعات اسلامی از دانشگاه نیویورک گرفت و مدرک فوق لیسانس خود را در رشتۀ تمدنهای خاور نزدیک و مطالعات زنان از دانشگاه تورونتو اخذ کرد. او برای روزنامۀ «گلوب اند میل» نیز مطلب مینویسد. در حال حاضر وی مشغول همکاری برای نوشتن کتابی در حوزۀ هرمنوتیک فمنیستی بین ادیان است که محدودیتهای تفاسیر فمنیستی متون دینی مردسالارانه را در سه دین ابراهیمی مورد بررسی و چالش قرار میدهد. این کتاب «متون دشوار یا زنان سرسخت؟: چالش متون دینی برای خوانشهای فمنیستی » نام دارد.
عایشه چودری در کتاب “خشونت خانوادگی و سنت اسلامی”(انتشارات دانشگاه آکسفورد ۲۰۱۳) تفاسیر مختلفی را که در طول تاریخ از آیۀ معروف قرآن دربارۀ تنبیه بدنی زن توسط شوهر، یعنی آیۀ ۳۴ سورۀ نساء
[۱] نوشته شده ارائه میدهد. چودری به تنوّعِ تفاسیر موجود از این آیه نگاهی جامعنگرانه دارد و دلیل این گوناگونی و تنوّع را تفاوت کیهانشناسی افراد میداند. او میگوید تفاسیری که تا پیش از قرن بیستم نگاشته شدهاند، عمدتاً مبتنی بر کیهانشناسی مردسالاری بوده و در آن دوران کتک زدن زن روشی ضروری برای مطیع ساختن همسران سرکش تلقّی میشده است. هرچند در بین علمایِ تفسیر عدّهای نیز بودهاند که تفاسیر خود را با سیرۀ عملی پیامبر اسلام که میفرمود: «بهترین شما کسانیاند که دست روی دیگری بلند نمیکنند» تطبیق میدادند.
بعد از این بخش، چودری به تفاسیر جدیدتر یعنی تفاسیر قرن بیستم و بیست و یکم میپردازد و میگوید این تفاسیر با تفاسیر پیشین متفاوت هستند و علّت آن بروز تحوّلاتی در جهان اسلام است. در این دوره یک کیهانشناسی جدید تساویخواه پا به عرصۀ وجود گذاشت. این جهانبینی جدید معتقد است که زنان و مردان هر دو بهیکسان به خدا و کلام خدا دسترسی دارند و مردان واسطۀ میان زنان و خدا نیستند.
در این بخش چودری تفاسیر را بر اساس مکاتب فکری (سنتگرا، نوسنتگرا، ترقّیخواه و اصلاحطلب) دستهبندی و تحلیل میکند. وی میگوید این چهار مکتب همه دارای مشکلاتی هستند، چراکه آشتی دادن دو کیهانشناسی مخالف امری غیرممکن است.
با این حال علیرغم همۀ این تضادها چودری همچنان معتقد است که تفسیر قرآن عرصۀ گسترده و تنوعپذیری دارد و مسلّماً ارائۀ تفاسیری که با برابری و عدالت سازگار باشند شدنی است، مشروط به این که بپذیریم ارائۀ تفاسیر متنوع از قرآن که با شرایط زمانها و مکانهای گوناگون مطابقت داشته باشد امری امکانپذیر است.
چودری در سراسر کتاب خود هنگامی که به دورههای مختلف اشاره میکند، از عبارت «پیش از استعمار» یا «پسا استعمار» استفاده میکند و میگوید تجربۀ استعمار نقش برجستهای در خودشناسی جوامع مسلمان داشته است. بدون شناخت شدت تأثیر و نقش سلطه و فرمانروایی غرب در جوامع مسلمان، نمیتوان فهمید که چرا بسیاری از مسلمانان آرزوی گذشتۀ آرمانی پیش از استعمار و سرکوب موجود در آن دوران را در سر دارند. البته چودری میگوید موضع ضداستعماری نباید ارزش گفتمانهای فمنیستی و حقوق بشری را تحتالشعاع قرار دهد. مردم باید به این درک برسند که کیهانشناسی تساویخواهانه کمکهای شایانتوجّهی به اسلام معاصر کرده و به مفهوم عدالت غنا بخشیده است.
ربکا آلپرت؛ دانشگاه تمپل، فیلادلفیا، پنسیلوانیا
____________________________________________________________
لطفا نظر خود را در مورد این مطلب بنویسید
نظرات شما
نظری برای این مطلب ثبت نشده است
مشاهده بیشتر
اطلاعات تماس
با عضویت در خبر نامه
از آخرین مطالب ما، باخبر شوید...