date دوشنبه ۱۳۹۹/۰۸/۱۹ views 1725
اشتراک گذاری در Telegram Whatsapp Twitter Linkedin mail Facebook


book

نوع متریال نویسنده

تاریخ تولد ۱۹۲۸

از مرگ تا بهشت – گفت‌وگو با پروفسور هانس کونگ

معرفی کامل

خوشحالم که تا هشتاد سالگی توانسته‌ام اسکی کنم.

ترجمه:  فاطمه حجازیزاده

هانس کونگ (Hans Küng) کشیش، الهیدان و نویسندۀ کاتولیک سوئیسی. متولد ۱۹ مارس ۱۹۲۸ است. او از سال ۱۹۹۵ریاست بنیاد اخلاق جهانی را بر عهده دارد و همواره صدای اصلاحات کلیسای کاتولیک بوده‌است. وی از سال ۱۹۹۶ تاکنون بعنوان استاد بازنشستۀ الهیات عام در دانشگاه توبینگن، از مهمترین دانشگاههای آلمان، مشغول به تدریس است و جوایز متعددی از جمله «جایزه صلح نیوانو» را به خود اختصاص داده‌‌ است. پروفسور کونگ برای مخاطبان فارسیزبان و علاقه‌مندان حوزۀ «الهیات مسیحی» چهره نام‌آشنایی است و تاکنون چندین کتاب از او به فارسی منتشر شده‌است؛ «تاریخ کلیسای کاتولیک» و «ساحت‌های معنوی ادیان جهان: نشانه راه» و «خدا در اندیشه فیلسوفان غرب» هر سه با ترجمه حسن قنبری، «زن در مسیحیت» با ترجمه حمید بخشنده و طیّبه مقدّم و «متفکّران بزرگ مسیحی» با ترجمۀ گروه مترجمان. گفتگوی حاضر، بخشی از مصاحبۀ اخیر «اشپیگل» با اوست.

پروفسور کونگ، آیا فکر می‌کنید به بهشت خواهید رفت؟
امیدوارم این اتفاق بیفتد و «بهشت» در انتظارم باشد.

ارباب رسمی کلیسا معتقدند شما به اعتبار دیدگاهایتان یک بدعتگذار هستید.
من مرتد نیستم، بلکه یک الهیدان منتقد و اصلاح‌طلب هستم که برخلاف بسیاری از منتقدانم، انجیل را در کار خود معیار می‌گیرم.

«توماس مان» در مقالۀ «قطعات موضوع دین» اعتراف می‌کند که «مرگ‌اندیشی» تقریباً هر روز با اوست. شما چطور؟
در واقع من انتظار داشتم که در سنین پایین بمیرم؛ چون با توجّه به شیوۀ زندگیم، نباید به پنجاهسالگی می‌رسیدم. اما اکنون، اینکه سن ۸۵ را هم رد کرده‌ام و هنوز زنده‌ام، من را شگفت‌زده می‌کند.

شما آخرین بار در سال ۲۰۰۸ به اسکی رفتید. وقتی کارهایی را برای آخرین بار انجام می‌دهید، چه حسّی دارید؟
مسلماً کمی احساس اندوه می‌کنم. من عاشق آسمان روشن و سرد آلپ هستم. در هوایی که اکنون نفس می‌کشم برای ذهن من یک شکنجه است. امّا من سرنوشتم را پذیرفته‌ام. در واقع، خوشحالم که تا هشتاد سالگی توانسته‌ام اسکی کنم.

شما پیر و بیمار شده‌اید. شنواییان کم شده و از آرتروز و تحلیل ماهیچه‌ای رنج می‌برید که بتدریج توانایی شما را برای مطالعه تحلیل خواهد‌برد.
این بدترین چیز است؛ اینکه دیگر نتوانم بخوانم.

یک سالی هست که دچار پارکینسون شده‌اید.
«محمدعلی کلی» هم دچار همین بیماری است، وقتی در مراسم افتتاحیه المپیک لندن حاضر شد، اینکه جلو همه جهان بی‌اراده و خاموش رژه می‌رفت، تأثربرانگیز بود. این تصور وحشتناکی است. با این حال، من هنوز هم بسیار سخت کار می‌کنم. من همۀ اینها را نشانه‌هایی هشداردهنده برای مرگ قریب‌الوقوع خودم می‌دانم. دستخط من ریز و ناخوانا شده‌است. انگشتان من ناتوان شده‌اند. این واقعیت است که شرایط من به وخامت می‌رود. امّا، در عین حال، هنوز برای زنده ماندن مبارزه می‌کنم.

چگونه؟
من، روزی یک ربع شنا می‌کنم. فیزیوتراپی انجام می‌دهم و همین‌طور برای حفظ صدا و انگشتانم مرتب ورزش می‌کنم. این در حالی است که روزانه دارو و قرصهای متعدّدی برایم تجویز شده ‌است. البته تشخیص و پیش‌بینی دکترها چندان دقیق نیست. برای مثال، فکر می‌کنم روند وخامت حالم خیلی کندتر از چیزی است که برایم پیش‌بینی کرده بودند. دو سال پیش، پزشک معالجم گفته‌بود که تنها تا دو سال دیگر قادر به خواندن خواهم ‌بود! اما، من هنوز می‌توانم بخوانم. با این حال، متوجّه و آگاه به این واقعیت هستم که زندگیم کوتاه است و هر لحظه آماده‌ام تا با آن خداحافظی کنم.

آیا شما به زندگی دل بسته‌اید؟
من به زندگی «زمینی» نچسبیده‌‌ام چرا که به زندگی «ابدی» معتقدم. البته، به زندگی، «بدرود» هم نمی‌گویم، نه به این دلیل که زندگی را حقیر می‌دانم؛ بلکه به این خاطر که بشدّت به زندگی پس از مرگ باور دارم.  البته نه به مفهوم ابتدایی آن، بلکه بعنوان «ورود شخص به بی‌نهایتِ خدا». مرگ را انتقال به واقعیتی دیگر فراتر از زمان و مکان می‌دانم که عقل محض نه می‌تواند آن را تأیید و نه رد کند. در واقع این واقعیت، «پرسشی از اعتماد عقلانی» است. من شواهد علمی و ریاضی برای آن ندارم، امّا دلایل خوبی برای اعتماد به پیغام کتاب مقدس دارم و معتقدم که خدای مهربان دست ما را خواهد گرفت.

تصوری از بهشت دارید؟
اکثر راه‌های صحبت‌کردن از بهشت تصاویر محضی هستند که به کلمه درنمی‌آیند. ما از تصور بهشت پیش از دوران کوپرنیک، بسیار دور شده‌ایم. به هر حال، من امیدوارم در بهشت رازهای بسیاری را بفهمم و برای پرسشهایم پاسخ بگیرم، پرسشهایی که نه اخترشناسی پاسخی برای آن دارد و نه فلسفه. به هر تعبیر، در تصوّر من از بهشت، نوعی «صلح ابدی» و «شادی ابدی» حاکم است.

امروزه فیزیک می‌تواند جهان تاریک را با میلیونها ستاره توضیح دهد، بسیار بهتر از آنچه در گذشته وجود داشت. این امر، ایمان شما را متزلزل نمی‌کند؟
هنگامی که بتهوون سمفونی شماره ۹ را می‌نوشت، می‌توانست امیدوار باشد که «بالای خیمه ستارگان باید پدری مهربان ساکن باشد.» با این حال، ما باید بپذیریم که بسیار حقیریم. ۹۵ درصد جهان، برای ما ناشناخته است و ما هیچ چیز از ۲۷ درصد ماده تاریک و ۶۸ درصد انرژی تاریک نمی‌دانیم. فیزیک به منشأ نزدیک و نزدیکتر می‌شود امّا هنوز نتوانسته «خود منشأ» را توضیح دهد.

شما می‌خواهید تشییع خود را با این سرود پایان دهید که «اکنون همگی از خدایمان سپاسگزاریم.»
بله. از آن جهت که این عبارت این حقیقت را در خود نهفته دارد که زندگی من از میان نرفته بلکه کامل شده‌است. این چیزیست که برای آن باید شاد بود. این طور نیست؟

آنچه امروز در کلیسا رخ می‌دهد، چیزیست که شما سالها زندگی خود را صرف مبارزه با آن کردید؛ اصلاحات در کلیسا. امّا این اتفاق زمانی به حاصل نشست که شما دیگر پیر و ضعیف شده‌اید. این آیا «طنز تاریخ» نیست؟
این طنز بیشتر بر همکار سابق من «جوزف راتزینگر» قابل اطلاق است. من انتظار نداشتم که تغییری بنیادی را در کلیسای کاتولیک در طول حیاتم ببینم. همیشه فرض کرده بودم و پذیرفته بودم که «کینگ» می‌میرد و «راتزینگر» می‌ماند. به همین دلیل شگفت‌زده شدم وقتی دیدم «بندیکت» رفت و «پاپ فرانسیس» در مارس ۲۰۱۳ انتخاب شد، روز تولد من و روز نامگذاری راتزینگر.

چطور می‌شود که کاردینال‌هایی که عموماً محافظه‌کار هستند، یک «انقلابی» را بعنوان پاپ بعدی انتخاب می‌کنند؟
اوّل از همه اینکه آنها حتّی نمی‌دانند او یک «انقلابی» خواهد بود. امّا فارغ از هستۀ مرکزی کلیسا، بسیاری از کاردینالها می‌دانند که کلیسا دچار یک بحران عمیق است.

آیا یک شخص می‌تواند در نهادی مانند کلیسای کاتولیک انقلاب کند؟
بله. اگر او از مشاوره خوب و نیروهایی توانمند برخوردار باشد، قطعاً می‌تواند. از لحاظ قانونی، قدرت پاپ از رئیس جمهوری ایالات متحده بیشتر است.

امّا آیا تصمیمات او تحت تأثیر مصوبات قانونگذار نیست؟
اینجا یک دادگاه عالی وجود ندارد. اگر پاپ بخواهد، می‌تواند بلافاصله «قانون تجرّد» را که از سدۀ دوازدهم بازمانده، کنار بگذارد.

پس آیا در پی انقلاب کشور‌های عربی، می‌تواند انقلاب کاتولیکی هم رخ دهد؟
در حال حاضر تغییراتی در حال وقوع است. امّا همچون انقلاب کشورهای عربی، اینجا هم همان مخاطرات و موانع و جنبشهای رقیب وجود دارد. گروه‌هایی قدرتمند در کلیسا و واتیکان وجود دارند که دوست دارند زمان به عقب بازگردد. آنان نگران امتیازات خود هستند.

با جرح و ویرایش

منبع: ایران


کلمات کلیدی هانس کونگ
comments

لطفا نظر خود را در مورد این مطلب بنویسید

message
message
message

نظرات شما

نظری برای این مطلب ثبت نشده است