date چهارشنبه ۱۴۰۱/۰۶/۱۶ views 607
اشتراک گذاری در Telegram Whatsapp Twitter Linkedin mail Facebook

«عایشه سلام فراوان می‌رساند»: پاپیروسی از مصر در عصر نخست اسلام

معرفی کامل

مرکز و کتابخانه مطالعات اسلامی به زبان‌های اروپایی: در زمان خلافت عمر بن خطاب و در دوران امپراطوری بیزانس لشکری به فرماندهی عمرو بن عاص عازم مصر شد و طی چند سال و با درگیری‌هایی اندک شهرهای مهم آن را فتح کرد و این سرزمین مهم را به اراضی اسلامی ملحق کرد. مصریان که پیش‌تر هفت قرن سلطه رومیان را تجربه کرده بودند یا به دین اسلام درآمدند و یا با حفظ هویت مسیحی خود به پرداخت جزیه تن دادند.

این دوران شاهد حضور قبایل عرب، اسلامی‌سازی و متعاقبا عربی‌سازی مصر و فاصله‌گیری از عناصر قبطی و یونانی در فرهنگ و تمدن آن بود، آنچنان‌که با گذشت دو قرن مصر به یک مملکت عربی تبدیل شد.

یکی از مجموعه‌های دیجیتال دانشگاه میشیگان «نظام اطلاعاتی پاپیروس‌شناسی پیشرفته» (APIS UM) است که مجموعه‌ای از هزاران پاپیروس کشف‌شده از مصر کهن را در دسترس می‌گذارد. در این مجموعه حدود ۸۰۰ نسخه خطی به زبان عربی موجود است که تاریخ‌گذاری برخی از آنها در سال‌های نخست حضور لشکریان حجاز نشان از رواج و رسمیت زبان عربی در مصر آن دوران دارد. این اوراق عمدتا شامل اسناد مربوط به مالیات، بدهکاری و بستان‌کاری، و معاملات است.

نسخه P.Mich.inv. 5621 پاپیروسی کشف شده از منطقه فیوم در ۱۰۰ کیلومتری جنوب غرب قاهره است و به قرن هشتم میلادی تاریخ‌گذاری شده است. این پاپیروس به رنگ قهوه‌ای روشن و حاوی مکتوب در پشت و رو است و متن آن نامه‌ای از طرف شخصی به نام «کلیم» به «عبدالله بن اسعد» است که با جوهر مشکی و خط نازک عربی نوشته شده است.

«کلیم» یا «عمر بن کلیم» بافنده و دوزنده‌ای است که به «عبدالله» که احتمالا بازرگان یا بوروکرات است درباره پیشرفت سفارشی برای بافت تعدادی روبنده گزارش می‌دهد. کلیم کار تمام روبنده‌ها را تمام کرده است مگر یکی، و اگر عبدالله تمایل دارد خوب است که به قدر یک «دینار» پارچه «ریاط» بفرستد تا کار آخرین روبنده هم تمام شود. در غیر این‌صورت باید به اطلاع کلیم برساند. و در پایان نامه سلام و تحیت شخصی به نام «عایشه» را منتقل می‌کند. در صفحه پشت آن نام فرستنده و گیرنده ثبت شده است.

An Order for Veils

 

متن عربی نامه و ترجمه آن از این قرار است:

  1. بسم الله الرحمن الرحیم
  2. الى عبد الله بن اسعد من کلیم سلم علیک فانى احمد
  3. [افتادگی] الیک الله الذى لا الله الا هو
  4. اما بعد فانى اخبرک من خبرنا انا سالمین صالحین
  5. وربنا محمود وانى کنت امرتنى ان انسج لک
  6. منادیل الوجه وانى قد نسجتهم الا واحد
  7. فان احببتهم [ا]بعث الى بدینر ریاط جید
  8. م الا فاکتب الى ببیان ذلک وابعث الیک به
  9. ولونى انى نسجتهم کلهم لبعثت بهم مع زید
  10. وابعث الى جریا بدینر ریاط
  11. والسلم علیک ورحمت الله وان عیشه تقرا
  12. علیکم السلم کثیرا.

 

  1. به نام خداوند بخشنده بخشاینده.
  2. به عبدالله بن اسعد از سوی کلیم. سلام بر تو و ستایش می‌کنم
  3. به تو خدایی که هیچ خدایی جز او نیست.
  4. دیگر آنکه می‌خواهم تو را از اخبار خود خبر دهم، خاصه آنکه ما تن‌درست و بهره‌مندیم
  5. و ستایش از آن خداست. به من سفارشی دادی که برایت
  6. روبنده‌هایی ببافم. و آنها را بافته‌ام مگر یکی را.
  7. پس اگر طالب آنهایی، پس برایم یک دینار ریاط نیکو بفرست و
  8. اگر نه، پس برایم بنویس و تصریح کن و برایت آنها را خواهم فرستاد.
  9. و چنانچه همه‌شان را بافته بودم، پس آنها را با زید خواهم فرستاد.
  10. و بی‌درنگ برایم یک دینار ریاط بفرست.
  11. و سلام و رحمت خداوند بر تو باد. عایشه
  12. به تو سلام فراوان می‌رساند.

 

عبارت دعایی «فانى احمد الیک الله الذى لا الله الا هو» در ابتدای نامه به گفته جفری خان خصیصه نامه‌های قرون اول و دوم هجری است. این نسخه به چند دلیل توجه پژوهشگران را به خود جلب کرده است. کاترین کلبرن در موزه متروپلیتن بر این نکته انگشت می‌گذارد که مقدار ریاط مورد نیاز بر اساس طول یا وزن درخواست نشده است، بلکه برحسب معادل پولی آن یعنی یک دینار بیان شده است. این یعنی قیمت‌گذاری‌ها دست‌کم در بازار منسوجات استاندارد بوده است. ریاط به معنی «پارچه لَخت و تنک» است. همچنین سنت ابلاغ سلام از دوستان یا خویشان که به گفته کلبرن در دیگر نسخه‌های آن زمان نیز دیده می‌شود[۱].

پترا سیپستین استاد زبان عربی در دانشگاه لیدن هم در فصلی به توضیح این نسخه پرداخته است. به نوشته او، در اسناد بدست آمده از جنیزه، «مندیل» به معنای دستمال سر و حوله‌ای کوچک و چندمنظوره آمده است. کلمات «خمار» یا «خمر» و «مِقنع» در نسخه‌های P.Marchands III 42.5 و P.Marchands III 4.5 از همین منطقه فیوم برای اشاره به روبنده کاربرد داشته است[۲]. دلالت کلمه «منادیل الوجه» یا «منادیل للوجه» به روبنده‌های زنان بی‌راه نیست و در مصر کنونی نیز روبنده‌های سنتی زنان «مندیل» نام دارد. این نکته نیز برجسته به نظر می‌رسد که در آن زمان نام بردن از زنان خانواده ناسازگار با عرف نبوده است.

تصویری از کتاب مناظر بدیع از فلسطین، کوه سینا و مصر اثر چارلز ویلسون که روبنده یک زن مسلمان در دمشق را با عنوان «مندیل» یاد کرده است[۳].

 

[۱] K. Colburn, “Materials and Techniques of Late Antique and Early Islamic Textiles Found in Egypt,” in Byzantium and Islam: Age of Transition, ed. H. C. Evans and B. Ratliff (New York, 2012), p. 166.

[۲] Sijpesteijn, Petra M., “An order for veils,” Shaping a Muslim State: The World of a Mid-Eighth-Century Egyptian Official (Oxford, 2013), p. 406.

[۳] Wilson Charles William and Stanley Lane-Poole, Picturesque Palestine Sinai and Egypt, (New York: D. Appleton, 1881), p. 421.

comments

لطفا نظر خود را در مورد این مطلب بنویسید

message
message
message

نظرات شما

نظری برای این مطلب ثبت نشده است