date شنبه ۱۳۹۹/۰۸/۱۷ views 2168
اشتراک گذاری در Telegram Whatsapp Twitter Linkedin mail Facebook

book

نوع اثر مقاله

موضوع مطالعات قرآنی

نویسندهمهناز احدی

شماره 4

سال نشر 1394

قرآن به روایت قرآن: واژگان و مجادلات قرآنی ناظر به خود قرآن

Le Coran par lui-même: Vocabulaire et argumentation du discours coranique autoréférentiel

معرفی کامل

معرفی مولف

از میانه قرن بیستم، تحولی عظیم در پژوهش ها و رهیافت های قرآنی در غرب رخ داد که حاصل آن پیشرفت چشمگیر تفسیر تورات و نظریه های ادبی بود. مطالعات اخیر در این حوزه را می توان به دو گروه کلی تقسیم بندی نمود:

  1. گروه اول به تاریخ قرآن، نحوه جمع آوری و نگارش آن می پردازد؛
  2. گروه دوم در صدد است تا در پرتو علوم انسانی به بازخوانی و بررسی نقادانه ی قرآن پرداخته و بدین ترتیب دریابد که این کتاب آسمانی چگونه خود را معرفی می کند. اثر حاضر در این دسته جای می گیرد.

آن – سیلوی بوالیوو، مولف این اثر، صاحب دانشنامه دکتری اسلام شناسی (مطالعات عربی) از دانشگاه اکس – مارسی و پژوهشگر موسسه ی تحقیقات و پژوهش های جهان عرب و اسلام[۱] واقع در اکس آن پروانس است. وی استاد دانشگاه گرونینگن، متخصص مطالعات قرآن و اسلام، تاریخ صدر اسلام، متون مقدس، نقد متون و زبان عربی است.

بخشی از اثر حاضر برگرفته از رساله دکتری مولف است که در سال ۲۰۱۰ م. با درجه ی عالی از آن دفاع کرد. وی در این اثر قصد دارد تا با بررسی عمیق و موشکافانه کلام خودارجاعی قرآن، مطالعات موجود درباره این کتاب آسمانی را کامل نماید و اثری کارآمد را در اختیار جامعه ی دانشگاهی و نیز علاقه مندان به این حوزه قرار دهد.

اما مقصود از بررسی کلام خودارجاعی قرآنی[۲] چیست؟ در حقیقت برای پاسخ به این پرسش باید گفت که نگارنده می کوشد تا دریابد که قرآن چگونه از خویش سخن می گوید و چه تصویری را از خود به مخاطبانش عرضه می کند: «در آخر، شایان ذکر است که این اثر به «چیستی قرآن» نمی پردازد، بلکه در صدد است تا «آنچه را که قرآن می گوید هست» مطالعه و بررسی کند. این کلام قرآن است که توجه ما را به خود جلب نموده نه تعریف بی طرفانه آن؛ در ورای کلام قرآن، کلام خالص اصلی قرآن در باب چیستی قرآن است که تلاش نموده ایم آن را دریابیم»[۳]

در دیباچه این کتاب که به قلم استفان وایلد[۴] است، چنین آمده است: «مطالعه خود ارجاعی یک متن، روشی خاص برای بررسی موشکافانه آن است […] قرآن را باید خود ارجاعی ترین متن در میان بزرگترین کتاب های بشریت دانست. دنیل آ. مادیگان به خوبی کتاب مقدس مسلمانان را توصیف نموده است: «قرآن خودش و درباره خودش است» اثر آن – سیلوی بوالیوو، قرآن به روایت قرآن، برای نخستین بار، به گونه ای نظام مند و عمیق این پدیده ی خاص را بررسی می کند». در واقع، قرآن معمار تصویر خویش است و آیات فراوانی را می توان یافت که در آن قرآن از خود سخن می گوید.

بدین منظور، مولف یکی از نسخه های استاندارد قرآن را به عنوان منبع به کار گرفته است که مطابق با قرائت عاصم کوفی و به روایت حفص است و در حال حاضر در میان مسلمانان رایج است. عاصم با این واسطه قرآن را از امیر المومنین علی (ع) آموخت.

مولف این انتخاب را چنین توجیه می کند: «از یک سو، توجه به مجموعه ای از عناصر موجود کاری عظیم است – هنوز نشری نقادانه از پیکره قرآن کریم که در برگیرنده ی قرائت ها و نسخه های خطی مختلف باشد وجود ندارد؛ از سویی دیگر، آنچه که پیش از هر چیزی برای ما جالب توجه است، قرآن است بدان گونه که اجتماع مسلمانان آن را دریافته اند؛ از این رو متن قرآن برای اکثریت مسلمانان امروزی نشر موسوم به عاصم است».[۵]

این کتاب در ۴۳۲ صفحه و در دو بخش تدوین شده است. در بخش نخست که به خودارجاعی صریح[۶] قرآن اختصاص یافته است، شرق شناس می کوشد تا به تحلیل واژگانی بپردازد که قرآن برای معرفی خود به کار برده است. وی ابتدا به بررسی واژه ی کِتُاب می پردازد که بیشتر به کار رفته است (۲۲۵ بار به صورت مفرد و ۶ بار به صورت جمع). در حالی که فرهنگ نویسان قدیمی، این واژه را به معنای نوشته یا کتاب می دانند، نویسنده با ذکر دلایلی این معنا را برای قرآن رد می کند: «دلیل اصلی این است که این معنا با معنای آیاتی که در آن واژه کِتُاب آمده است هماهنگی ندارد».[۷] در ادامه مولف نشان می دهد که این واژه به معنای متون مقدس است: «دلیل دیگری که نشان می دهد که قرآن هنگامی که خود را کِتُاب می نامد می خواهد بگوید که خود نیز متنی مقدس است این است که با همین عبارت – کِتُاب – قرآن، متون مقدس شناخته شده عصر را نشان می دهد، یعنی متون مقدس یهودیان، مسیحیان و سایر ادیان آسمانی».[۸]

سپس مولف واژه ی قُراَنَ را که ۷۰ بار در متن قرآن به کار رفته است، بررسی می کند. وی پس از تحلیل معانی مختلفی که فرهنگ نویسان قدیمی برای این واژه مطرح کرده اند، قُراَنَ را به معنای از برخوانی در نظر می گیرد: «دریافتیم که واژه قرآن همزمان به چند مورد اشاره می کند: آنچه که حضرت محمد (ص) در مناجات شبانه خود از بر می خواندند؛ آنچه که از جانب خداوند به پیامبر نازل شده است؛ و سرانجام آنچه که پیامبر (ص) به ویژه در برابر کسانی که پیام الهی را نمی پذیرفتند از بر می خواندند».[۹]

آیا در موارد فوق، پیامبر و خداوند یک چیز را بیان می کنند؟ این پرسشی است که مولف پاسخ آن را مستلزم «مطالعۀ توسعۀ زمانی متن» قرآن[۱۰] می داند و در دومین اثر خود بدان پرداخته است.

در ادامه، آن – سیلوی بوالیوو به تحلیل واژه ذکر می پردازد. این واژه ۷۶ بار در قرآن به کار رفته است و نقش اساسی و دینی قرآن را نشان می دهد. در واقع، قرآن همچون کتاب های آسمانی پیشین، ابزاری است که انسان را به یاد خداوند، قدرت مطلق او و روز رستاخیز می اندازد. واژه آیت، واژه دیگری است که قرآن فراوان از آن برای معرفی خود استفاده کرده است. مولف پس از بررسی دقیق، این واژه را نشانه و معجزه ای تعبیر می کند که از جانب خداوند به پیامبر عطا شده است. وی سپس به ترتیب به تحلیل واژگان خودارجاع سُوره، مَثَانی و فُرقَان می پردازد.

این بخش با بررسی و مطالعه واژگانی پایان می یابد که قرآن برای توصیف پدیده قرآنی بهره برده است. مولف چنین نتیجه می گیرد که برخی از این واژگان همچون کلماتی که از ریشه ن – ز – ل مشتق شده اند، نشان می دهند که «خداوند خالق قرآن است و آن را به پیامبرش به صورت وحی نازل نموده».[۱۱] برخی همچون ب – ی – ن و مشتقان آن نشان می دهند که قرآن کلامی روشن و هدایت گر است، کلماتی که «جنبه بی نهایت سازنده قرآن»[۱۲] را مطرح می کنند.

در بخش دوم، این اسلام شناس به تحلیل خودارجاعی تلویحی[۱۳] قرآن می پردازد که بر سه راهبرد استدلالی اساسی استوار است: استدلالی که مبتنی بر افعال الهی در جهان است، استدلالی که بر کتاب های مقدس پیشین بنا شده است و در آخر راهبرد استدلالی که از رسالت پیامبری بهره گرفته است.

مولف ابتدا به واکاوی نقش گفتمان قرآنی می پردازد که در ارتباط با افعال الهی است، خواه این افعال در گذشته روی داده باشند، خواه در زمان حال همچون پدیده های طبیعی و خواه در آینده رخ دهند.

آن – سیلوی بوالیوو نتیجه می گیرد که توصیف پدیده های طبیعی چون باران، باد، زمین و آسمان ها گواهی بر «وجود خداوند و قدرت مطلق»[۱۴] اوست. آیاتی از قرآن نیز به شرح حوادث روز قیامت، حساب رسی به اعمال انسان و توصیف یهشت و جهنم پرداخته است. آیاتی از این دست این ایده را به ذهن شنونده یا خواننده ی قرآن متبادر می سازند که «پیام حضرت محمد (ص) اهمیتی بسیار دارد».[۱۵] رویارویی پیشینیان با فرستادگان خداوند از جمله وقایعی است که قرآن بدان پرداخته است. به اعتقاد آن – سیلوی بوالیوو قرآن با بیان چنین وقایعی رسالتی خطیر را دنبال می کند و آن «پیش گیری از مجازات حیات پس از مرگ» است.[۱۶]

مولف در ادامه می کوشد تا دریابد که قرآن کتاب های آسمانی پیشین را چکونه توصیف می کند، و هدف از چنین توصیف هایی چیست؟ وی نخست، توصیف قرآن را درباره تورات مورد بررسی قرار می دهد. قرآن این کتاب آسمانی را «تفصیل هر چیزی، راه درست، نور و رحمت»[۱۷] توصیف می کند. آن – سیلوی بوالوو سپس به واکاوی توصیف انجیل در قرآن می پردازد که در ۱۲ آیه قرآن آمده است. قرآن این کتاب آسمانی را به مثابه «راه درست، نور و پند و اندرزی برای پرهیزگاران»[۱۸] می داند. زبور، سه مرتبه به صورت مفرد و هفت بار به صورت جمع به کار رفته است. بررسی مولف نشان می دهد که واژه صحف به کتاب های مقدس پیشین اشاره دارد، اما واژه زبور کتاب مقدسی است که بر حضرت داود (ع) نازل شد.

به اعتقاد آن – سیلوی بوالیوو گرچه قرآن بر خلاف کتاب های آسمانی پیشین به یکباره نازل نشد، لیکن میان توصیف قرآن و توصیف کتاب های آسمانی پیشین در متن قرآن به لحاظ واژگانی و موضوعی قرابت وجود دارد. قرآن همچون کتاب های مقدس پیشین «راهنما، رحمت، نور، شفا، پند و اندرز و…»[۱۹] است. این در حالی است که قرآن از تحریف کتاب های آسمانی پیشین نیز سخن می گوید. به اعتقاد وی قرآن با بیان شباهت میان خود و کتاب های آسمانی پیشین نشان می دهد که خود نیز کتابی مقدس و آسمانی است و با پرداختن به موضوع تحریف کتاب های مقدس پیشین نشان می دهد که تنها «کتاب آسمانی است که جایگاه و منزلت کتاب های مقدس خود را از دست نداده است».[۲۰]
آیات دیگری از قرآن به صورت تلویحی درباره خودارجاعی قرآن هستند که مولف از آنها با عنوان آیات «مجادله ای»[۲۱] یاد می کند. موضوع این آیات، مجادله میان پیامبران پیشین و نیز خاتم پیامبران، حضرت محمد (ص) و انکار کنندگان ایشان است.

انکار کنندگان، پیامبر اسلام را شاعر، ساحر و مجنون می خوانند و قرآن را برساخته ی پیامبر می دانستند. «نفی اتهام و اثبات عکس آن تهدید و ارعاب انکار کنندگان، متهم کردن انکار کنندگان و مخالفان به تکبر، سرسختی و …»[۲۲] از جمله راهبردهایی است که در رد این اتهامات به کار گرفته شده اند. قرآن با نقل رویارویی پیامبران پیشین و مخالفانشان به نوعی میان زمان پیامبر و زمان پیامبران پیشین «تشابه» ایجاد می نماید. این تشابه نشان می دهد که «محمد (ص) حقیقتا پیامبر است. پیامبری همچون دیگر پیامبران، همانگونه که در پیامبر شناسی قرآن تعریف شده است».[۲۳] مولف هدف از بیان این آیات را چنین می داند: «در واقع هدف اصلی و نتیجه آیات مجادله ای یقینا اثبات دوباره منشا الهی قرآن است».[۲۴]

پایان این بخش به شیوه های بلاغی[۲۵] و نیز جنبه «دوگانه»[۲۶] گفتمان قرآنی اختصاص می یابد که «عامل پیوند دهنده» استدلال های سه گانه فوق است. در واقع، برخی از واژگانی که به توصیف قرآن می پردازند مبتنی بر جنبه دوگانه هستند که مولف آن را به چهار دسته تقسیم بندی کرده است که بدین قرارند: «هدایت/ گمراهی؛ خوبی/ بدی و پاداش/ مجازات؛ نور/ ظلمت؛ ایمان/ انکار و صحت/ کذب». برای مثال: مولف مورد نور و ظلمت را چنین توضیح می دهد: «خداوند به وسیله کتاب های مقدس، بویژه قرآن که روشنایی بخش هر چیزی است، انسان را از ظلمت به سوی روشنایی می برد».[۲۷] سپس وی به شرح و تفصیل نتایجی می پردازد که این جنبه از گفتمان قرآنی به همراه دارد: «قدر مسلم، نخستین نتیجه چنین جنبه ای، جنبه ی مثبت قرآن است […] قرآن بسیار روشن و قابل فهم است و اگر انکار کنندگان آن را درنمی یابند بی تردید این انکارکنندگان هستند که ابله اند […]».[۲۸]

این اسلام شناس کوشیده است تا به معرفی مهم ترین شیوه های بلاغی[۲۹] بپردازد که در قرآن بکار رفته اند و به نوعی، جنبه خودارجاعی قرآن را تقویت می کنند. کنایه از جمله شیوه های بلاغی است که به وفور در قرآن بکار رفته است و یکی از انواع آن زبان نمادین است که نویسنده به بدان اشاره کرده است. برای نمونه، قرآن به صورت کنایی و نمادین از عناصر طبیعی همچون نور برای توصیف خود بهره برده است و این نماد، نمادی «مثبت» است.[۳۰]

مولف در پایان نتیجه می گیرد که هدف قرآن از ادغام عناصر فوق تنها معرفی و توصیف خود نیست. در واقع، در ورای این عناصر قرآن بر آن است «شنونده یا خواننده را مجاب کند تا علیه قرآن، قدرت مطلق، موضع گیری نکند و سرانجام به دستورهای آن به طور کامل گردن نهد».[۳۱]

در مجموع، کتاب قرآن به روایت قرآن: واژگان و مجادلات قرآنی ناظر به خود قرآن پژوهی در خور توجه و برجسته از قرآن به دست داده است و توجه به دیدگاه های فرهنگ نویسان قدیمی، صلابت این اثر پژوهشی را دوچندان کرده است.

پی نوشت:

____________________________________________________________

[۱] IREMAM
[۲] Le discours coranique autoréférentiel.
[۳] P. 11.
[۴] Stefan Wild
[۵] P. 7.
[۶] L’autoréférence directe.
[۷] P. 27.
[۸] P. 36.
[۹] P. 58.
[۱۰] P. 58.
[۱۱] P. 180.
[۱۲] P. 181.
[۱۳] L’autoréférence indirecte.
[۱۴] P. 190.
[۱۵] P. 208.
[۱۶] P. 222.
[۱۷] P. 235.
[۱۸] P. 239.
[۱۹] P. 251.
[۲۰] P. 298.
[۲۱] P. Polémiques.
[۲۲] P. 338.
[۲۳] P. 338.
[۲۴] P. 354.
[۲۵] Les procédés rhétoriques.
[۲۶] L’aspect binaire.
[۲۷] P. 357.
[۲۸] P. 361.
[۲۹] Les sous-entendus
[۳۰] .P.  ۳۷۶ .۳۰
[۳۱] .P. 380 .31

مهناز احدی
کارشناس ارشد زبان و ادبیات فرانسه
منبع: مجله قرآن و حدیث شماره چهارم سال ۱۳۹۴
قرآن به روایت قرآن

comments

لطفا نظر خود را در مورد این مطلب بنویسید

message
message
message

نظرات شما

نظری برای این مطلب ثبت نشده است