نوع اثر مقاله
موضوع آثار تاریخی اسلام و سیاست ایران شناسی تاریخ فرهنگ تاریخ هنر تمدن اسلامی جامعه و سیاست جغرافیای تاریخی زندگی نامه سفرنامه شرق شناسی شیعه شیعه شناسی فرهنگ مصور نسخ خطی هنر و معماری
ناشر Taylor & Francis
نویسندهمی فرحت
مجلهایرانشناسی (مطالعات ایرانی)
صفحات 201–216
سال نشر 2014
شماره 47
مقالهای از می فرحت
Shiʻi Piety and Dynastic Legitimacy: Mashhad under the Early Safavid Shahs
مرکز و کتابخانه مطالعات اسلامی به زبانهای اروپایی: مقاله «تقدس شیعی و مشروعیت دودمانی: مشهد در دوران شاهان صفوی» را «می فرحت» (استاد تاریخ هنر و معماری اسلامی در دانشگاه آمریکایی بیروت) نوشته است. او در این مقاله به ذکر تاریخچهای از وضعیت شهر مشهد در دوران پیشا-صفوی میپردازد و سپس تحولات بنیادین این مکان مقدس شیعی در دوران صفویه را بررسی میکند.
در ادامه خلاصهای از این مقاله را از نظر خواهید گذراند:
مقدمه
نویسنده در بخش مقدمه درباره حرم امام رضا (ع) در مشهد و نقش آن در دوران صفویه بحث میکند. او میگوید مشهد به عنوان مدفن امام هشتم شیعیان در خارج از عراق، یکی از مهمترین و غنیترین حرمهای متبرکه شیعه در جهان است.
صفویان با اعمال سیاستهای مشخصی در قبال مشهد، این شهر را به یک مرکز مهم زیارتی شیعیان در ایران تبدیل کردند. نمایشهای عمومی، اعطای وقفنامهها و توسعه معماری حرم، همگی با هدف تقویت پیوند معنوی شاهان صفوی با ائمه و تحکیم مشروعیت سیاسی آنها به عنوان جانشین امامان انجام میگرفت. قبل از صفویه، حرم مشهد مکانی فرا-فرقهای بود و حاکمان تیموری و ازبک نیز برای زیارت به آنجا میرفتند.
شاه طهماسب و شاه عباس، هر دو با اقدامات و سیاستهای مشخصی مشهد را به عنوان یک مکان مقدس شیعی در قلمرو صفویه تثبیت کردند. در دوران شاه طهماسب، علیرغم جنگهای پیاپی با ازبکان، وی شش بار برای زیارت به مشهد سفر کرد تا از امام رضا (ع) حمایت معنوی دریافت کند. او همچنین دستور طلاکاری گنبد حرم را داد.
شاه عباس نیز با سیاستهایی همچون پیادهروی برای زیارت حرم، بازسازی بناهای حرم و ایجاد فضاهای عمومی در اطراف آن، مشهد را به عنوان مرکز مذهبی امپراتوری صفوی مطرح کرد. او همچنین با ساخت بناهایی مانند قدمگاه و حرم خواجه ربیع، مشهد را به عنوان کانون اصلی زیارت شیعیان در مقابل عتبات عالیات عراق که در اختیار عثمانی بود، تثبیت کرد.
بنابراین مشهد در دوره صفویه از یک زیارتگاه منطقهای به مرکزی برای نمایش ارادت مذهبی و مشروعیت سیاسی شاهان صفوی تبدیل شد که نقش بسزایی در تثبیت جایگاه تشیع در قلمرو صفوی داشت.
حرم در دوران پیشا-صفوی
مقبره علی بن موسی الرضا در مشهد، که اکنون به عنوان یکی از مهمترین و ثروتمندترین اماکن متبرک شیعیان جهان شناخته میشود، دارای یک تاریخچه طولانی و پرفراز و نشیب است.
علی بن موسی الرضا، امام هشتم شیعیان، در سال ۲۰۳ هجری/۸۱۸ میلادی و در طوس خراسان درگذشت. به دستور مأمون خلیفه عباسی، او در کنار مقبره پدرش هارون الرشید در منطقهای روستایی به نام سناباد به خاک سپرده شد. از اواخر قرن دهم میلادی، مقبره او به تدریج محل زیارت مردم شد و اهمیت فزایندهای در منطقه پیدا کرد.
تاریخنگار تیموری، حافظ ابرو، در اشاره کوتاه خود به مشهد در اوایل قرن پانزدهم، اهمیت این شهر مقدس را در خراسان به خوبی خلاصه کرده است. او مینویسد محلی که امروز به نام مشهد شناخته میشود، زمانی روستایی به نام سناباد بود که به دلیل وجود مزار مبارک امام رضا، شهرت یافته است و سادات و علویان در اطراف آن ساکن شدهاند. حاکمان و سلاطین نیز به این مقبره احترام میکردند و ساکنان آن را از آزار و اذیت مصون نگه میداشتند. به برکت حضور این مزار، مشهد شهرت و اعتبار بالایی پیدا کرد تا جایی که امروزه یکی از شهرهای بزرگ خراسان محسوب میشود.
اگرچه حافظ ابرو از هویت شیعی مشهد سخنی به میان نیاورده است، اما این مقبره از دیرباز مورد احترام و توجه شیعیان نیز بوده است. با این حال، محبوبیت گسترده این مکان مقدس در میان مردم ایران و آسیای میانه ریشه در محبت و ارادت عمومی نسبت به اهل بیت پیامبر داشت. زائرانی که برای طلب برکت از مزار مقدس امام هشتم به اینجا میآمدند و ساداتی که مدیریت این بقعه را برعهده داشتند، از مذاهب گوناگونی بودند. حاکمان ترک و مغول نیز بارها این مکان را زیارت کرده و آن را حمایت میکردند.
در چشمانداز مذهبی خراسان، مشهد یکی از جمله اماکن مقدسی بود که شامل بقاع شیخ احمد جام و ابوسعید ابوالخیر و نیز مقبرههای شیوخ و علمای صوفیه میشد. علی الرضا به عنوان «سلطان خراسان» دارای حاکمیت معنوی بر این ایالت بود.
مسجد جامع باشکوهی که به فرمان ملکه تیموری، گوهرشاد، در سال ۸۲۱ ه.ق/۱۴۱۸ میلادی ساخته شد و تالارهای درباری مجلل همچون دارالسیاده و دارالحفاظ، مقبره رضوی را به یکی از مهمترین مراکز زیارتی اسلامی با خصلت فرا-فرقهای تبدیل کرده بود. منبع اصلی درآمد این مکان، اراضی کشاورزی و املاک شهری بود که به صورت وقف به نام امام هشتم درآمده بود. مقبره رضوی تحت نظارت سادات برجسته موسوی و رضوی، همراه با مدیران و حسابداران ماهر، نقش مهمی در مدیریت اراضی آبی و زراعی، آبرسانی و املاک شهری در شرق خراسان داشت که این نقش تحت حکومت صفویان نیز ادامه یافت.
در آستانه حمله صفویان، محمد شیبانی خان حاکم ازبک که به سلطه تیموریان در خراسان پایان داده بود، در سال ۹۱۳ ه.ق/۱۵۰۸ میلادی کوشید با زیارت مشهد نفوذ معنوی این مکان را تحت سیطره خود درآورد.
نزاع بر سر خراسان: مشهد در قرن شانزدهم
کارزار موفق شاه اسماعیل در شرق ایران بر ضد ازبکها باعث تحکیم سلطه صفویان بر مشهد و خراسان شد و ازبکها در طول قرن شانزدهم بارها برای رفع این سلطه اقدام کردند. صفویان مقبرهای ثروتمند را که قبلاً تیموریان توسعه و ارتقا داده بودند، تصاحب کردند. آنها سعی کردند با نمایشهای دیندارانه، ایجاد وقفنامهها و تزئینات معماری، پیوند روحانی خود را با امامان شیعه تقویت کنند و مشروعیت سیاسی خود را به عنوان جانشینان امامان مستحکم سازند. همچنین با این اقدامات، جایگاه تشیع را در قلمرو خود مستحکم کردند.
در سدهی شانزدهم شهر «مشهد» که در قلب خراسان واقع شده بود، به لحاظ معنوی و سیاسی اهمیت بسیاری برای دولت نوپای صفوی پیدا کرد. این شهر به یک عنصر مرکزی در جدالهای لفظی بر سر تثبیت مشروعیت طرفین نزاع تبدیل شده بود. آرامگاه امام رضا (ع) تنها مدفن یکی از امامان شیعه خارج از عتبات عالیات عراق و مدینه بود. در مبادلات دیپلماتیک میان شاه اسماعیل صفوی و محمد شیبانی خان ازبک، شاه اسماعیل با افتخار اعلام کرد که قصد دارد برای زیارت مشهد برود تا ضریح امام رضا را با حج عظیمی از جواهرات آراسته کند.
شاه طهماسب که جوان، دلواپس و در محاصره امرای قزلباش قدرتمند بود، بین سالهای ۱۵۲۴ تا ۱۵۳۶ میلادی چهار لشکرکشی عمده برای بازپسگیری خراسان از ازبکان انجام داد. او در این مدت شش بار به زیارت مشهد رفت تا از امام رضا کمک معنوی دریافت کند. شاه طهماسب در خاطرات خود که ۴۰ سال بعد نوشته شد، سفر معنویاش به سوی زهد و تقوا را شرح میدهد که با رؤیاهایی از امام علی در لحظات حساس زندگیاش همراه بوده است. اولین پیروزی نظامیاش مقابل ازبکان در نبرد جام را مدیون حمایت الهی و تأیید امام علی میدانست.
مهمترین اقدام شاه طهماسب در سال ۱۵۳۳ میلادی در مشهد رخ داد. او در حالی که قصد فتح ترکستان را داشت، دستور طلاکاری گنبد حرم امام رضا را صادر کرد. با شنیدن خبر حمله عثمانی به مرزهای غربی و شورش در دربار، شاه طهماسب رؤیاهایی دید که در آنها دستور یافت تا توبه کند و از گناهانش ابراز پشیمانی کند تا بر دشمنان پیروز گردد. با وجود مخالفت امرای ارشد قزلباش، او مراسم توبه را مقابل پنجره ضریح امام رضا انجام داد.
طلاکاری گنبد مشهد که ابتدا به امید پیروزی بر ازبکان انجام شده بود، پس از توبه و تحکیم قدرت شاه طهماسب معنایی دیگر پیدا کرد. این اقدام نماد پیوند میان خاندان صفوی و امامان شیعه بود. مشهد محلی شد که این پیوند مقدس در آن گرامی داشته شد و تجدید گردید.
پس از مهار مرزهای شرقی در سال ۱۵۳۸ میلادی، شاه طهماسب دیگر به زیارت مشهد نرفت. او مشغول مقابله با عثمانی در مرزهای غربی شده بود و در ضمن به بازسازی و توسعه آرامگاه خانوادگیاش در اردبیل پرداخت. در این مرحله از سلطنت، هویتهای چندگانه شاه طهماسب به عنوان پیر صوفی، سرپرست امامت و پادشاه ایرانی-اسلامی از طریق قدرتهای کاریزماتیک مشهد و اردبیل مشروعیت یافت.
پس از امضای پیمان صلح آماسیه با عثمانی در سال ۱۵۵۵ میلادی و انتقال پایتخت به قزوین، شاه طهماسب بار دیگر به امور مشهد پرداخت. به فرمان او، عدهای از سادات و عالمان شیعه از اصفهان و جبل عامل به مشهد آمدند تا مراقب رعایت احکام و شعائر شیعی باشند. همچنین برخی از اعضای خاندان سلطنتی از جمله بهرام میرزا برادر ناتنی شاه طهماسب در مشهد به خاک سپرده شدند. شاه طمهساب در راستای شرعیسازی بیشتر فضای مشهد، در سال ۹۶۱/۱۵۵۴ «اسدالله اصفهانی» را بهعنوان متولی حرم و شیخالاسلام مشهد نصب کرد. اسدالله از سادات خلیفه اصفهان و بسیار متظاهر به امور شرعی بود.
وضعیت مشهد در دوران پایانی سلطنت شاه طهماسب رو به بهبود بود. در دهههای ۱۵۶۰ و ۱۵۷۰ میلادی، دربار ابراهیم میرزا در مشهد تشکیل شد که باعث حضور گسترده هنرمندان و خوشنویسان در این شهر مقدس گردید. شاهزاده سلطانم، خواهر محبوب شاه طهماسب نیز اشیای گرانبهایی را به حرم اهدا کرد.
وقتی شاه طهماسب در سال ۱۵۷۶ میلادی درگذشت، جسد او به دستور شاه اسماعیل دوم به مشهد منتقل شد و در کنار ضریح امام رضا به خاک سپرده شد. هرچند شایعاتی مبنی بر تخریب قبر وی در زمان اشغالگری ازبکان نقل شده است، اما جایگاه دفن شاه طهماسب تا مدتها پس از دوره صفوی شناسایی میشد.
مشهد در سلطنت صفوی
در بخش «مشهد در سلطنت صفوی» نویسنده به تحولات مشهد در دوران شاه عباس اول میپردازد. نویسنده ابتدا اشاره میکند که سیاست شاه عباس در قبال مشهد بطور منظم و آگاهانه دنبال میشد و با گسترش قدرت او همراه بود. اقدامات او را در سه مرحله میتوان خلاصه کرد: بازپسگیری خراسان در ۱۰۰۶ق/۱۵۹۸م که مشهد و هرات را به طور دائم به قلمرو صفویان الحاق کرد؛ سفر معروف او با پای پیاده به مشهد سه سال بعد در ۱۰۱۰ق/۱۶۰۱م؛ و بازسازی بنای حرم در یک دهه بعد در قالب معماری و طرح شهری که با آرمانهای امپراتوری صفویان شیعه همخوانی داشت.
پس از مرگ عبدالله خان ازبک در ۱۰۰۶ق، شاه عباس فرصت طلایی برای بازپسگیری مشهد پیدا کرد. او از دشت طوس به سمت شهر مقدس حرکت کرد و هنگامی که گنبد را دید از اسب پیاده شد و با فروتنی سجده کرد، سپس با پای برهنه و سر برهنه به سمت حرم حرکت کرد.
شاه عباس یک ماه در مشهد ماند و اداره حرم و کارکنان آن را بر اساس ساختاری که شاه طهماسب پایهگذاری کرده بود، مجددا سازماندهی کرد. او انبارهای حرم را با شمعدانها، چراغها، فرشها و وسایل ضروری پر کرد. شاه عباس نظارت بر سازماندهی بخشهای مختلف (بیوتات) حرم را برعهده گرفت و در اعمال منحصربهفردی مانند جارو کردن فرشهای حرم مشارکت کرد.
در سال ۱۰۱۰ق/۱۶۰۱م، شاه عباس تصمیم گرفت با پای پیاده به زیارت مشهد برود تا برای فتح بلخ از تصرف ازبکان از امام رضا یاری بطلبد. پس از ورود به شهر، شاه عباس سه ماه را به انجام اعمال مذهبی چون بیدار ماندن از شب تا سحر در ایام مقدسه و انجام کارهای خدماتی در حرم گذراند. او چند تغییر جزئی در حرم ایجاد کرد مانند ساختن یک در جدید، نقاشی دیوارها، آویزان کردن جواهرات و نصب درهای مرصع. یک حوض بزرگ مربع شکل نیز در صحن حرم ساخته شد. شاه همچنین تصمیم گرفت گنبد را دوباره مزین به طلا کند که اقدامی آگاهانه بود برای تکرار کار شاه طهماسب و بنابراین تأکید مجدد بر مشروعیت سلسله صفوی.
آخرین مداخله عمده شاه عباس در مشهد در سال ۱۰۲۰ق/۱۶۱۱ اتفاق افتاد. تا آن زمان، جنگ طولانی با عثمانی به پایان رسیده بود و یکپارچگی سرزمینی امپراتوری صفوی به طور کامل تثبیت شده بود. ساخت مسجد جامع جدیدی در میدان اصفهان در حال انجام بود که تکمیلگر بازسازی اصفهان به عنوان پایتخت امپراتوری صفوی شیعه بود. در طی یک اقامت نه روزه در مشهد، شاه عباس تصمیم گرفت رونق مشهد را افزایش دهد. او دستور بازسازی اقامتگاهها و بهسازی راههای دسترسی به حرم را صادر کرد.
شاه عباس همچنین دستور ساخت یک صحن چهار ایوانی عظیم و محصور با خیابان را صادر کرد. دروازههای عظیم دوطرفه در مرکز هر طرف صحن، آن را به بازارها و خیابانهای شهر متصل میکرد. خیابانی که از ایوانهای شرقی و غربی تا دیوارهای شهر کشیده شده بود، فضای عمومی و گذرگاه جدیدی را در شهر متراکم ایجاد کرد.
در خارج از شهر مقدس، شاه عباس دو زیارتگاه موجود – قدمگاه و خواجه ربیع – را که رویدادهای خاصی از زندگی امام را یادآوری میکرد، بازسازی کرد. مثل اصفهان، شاه عباس مشغول ایجاد فضاهای عمومی جدید، خیابانهای بزرگ و باغهایی شد که محلهایی برای تعامل اجتماعی در مشهد ایجاد میکرد و هویت جمعی جدیدی را از طریق حضور گسترده زائران ایجاد میکرد.
اگرچه شاهان صفوی بعدی دیگر به ندرت سفرهای سلطنتی به مشهد انجام دادند، اهمیت نمادین این شهر به عنوان محل پیمان میان شاهان صفوی و امامان تا سقوط سلسله در ۱۱۳۴ق/۱۷۲۲م تضعیف نشد.
در صفر ۱۰۸۴ق (۳۰ ژوئیه ۱۶۷۳م) که زلزلهای مشهد را لرزاند، گنبد طلایی فرو ریخت. تعمیر آن امری بسیار ضروری قلمداد شد و شاه سلیمان به طلاکار ارشد خود دستور داد کاشیهای مطلای جدیدی تهیه کند. محمدرضا امامی یک کتیبه به زبان عربی به مناسبت بازسازی گنبد نقش کرد که پیوند شاه صفوی با پیامبر را به عنوان مبلغ مذهب امامان معصوم تأیید میکرد. شاهان صفوی این گنبد طلایی را به محلی نمادین برای پیوند حاکمیت و مشروعیت خود با عظمت الهی امام تبدیل کردند.
لطفا نظر خود را در مورد این مطلب بنویسید
نظرات شما
نظری برای این مطلب ثبت نشده است
مشاهده بیشتر
اطلاعات تماس
با عضویت در خبر نامه
از آخرین مطالب ما، باخبر شوید...