date جمعه ۱۳۹۹/۰۸/۰۲ views 1423
اشتراک گذاری در Telegram Whatsapp Twitter Linkedin mail Facebook

book

نوع اثر کتاب

موضوع تفسیر

ناشر De Gruyter

نویسندهجورج تامررجینا گروندماناسد الیاس قطّانکارل پینژرا

سال نشر 2017

شابک 9783110561142

معرفی کنندهسید محمد علی طباطبایی

تقاطع های تفسیری: فهم متون مقدس در یهودیت، مسیحیت و اسلام در شرق پیشامدرن

Exegetical Crossroads: Understanding Scripture in Judaism, Christianity and Islam in the Pre-Modern Orient

معرفی کامل

این کتاب در واقع مجموعه مقالات کنفرانسی است که در تاریخ ۲۰-۲۲ فوریۀ ۲۰۱۴ در در دانشگاه فریدیریک-الکساندر ارلانگن برگزار شد. مقالات این مجموعه عمدتا به بحث تفسیر متون مقدس در سه دین یهودیت، مسیحیت و اسلام می پردازند؛ مخصوصا با تمرکز بر چگونگی تأثیر و تأثرهای این سه سنت تفسیری از/بر یکدیگر.

عنوان و خلاصۀ ۱۶ مقالۀ این مجموعه از این قرار است:

  1. ویلیام گراهام، «یک آرامیِ خانه به دوش پدر من بود» (درونمایه ای ابراهیمی در کراسه ها و تفاسیر یهودی، مسیحی و اسلامی)، ص۹-۲۶
    سفر برای کشف تقاطع های تفسیری در یهودیت، مسیحیت و اسلام در این کتب با ابراهیم، پدر معنویِ این سه دین، آغاز می شود که سرسپردگی اش به خدا هنوز الگویی برای رفتارِ شایان تقلید در این سه دین است. ویلیام گراهام، گزارشی گزینشی از خط سیرهای تفسیری در سه سنت ارائه و نشان می دهد که چگونه هر یک از سه سنت تفسیری، به روش خاص خود، ابراهیم را به عنوان بنیان گذارِ مکان های مقدس در سرزمین های مختلف معرفی می کنند.
  2. کورنلیا هورن، «عیسی، نوزادی اعجاب آور، در تقاطع های تفسیری مسیحیِ پسین باستان و اسلام متقدم»، ص۲۷-۴۶
    کورنلیا هورن به چگونگی بازسازیِ تفسیریِ «عیسای معجزه گر» در آثار غیررسمی مسیحیت و اسلام می پردازد تا دریابد چگونه این متون تلاش می کردند معجزات بیشتری برای عیسی روایت کنند. در واقع منابع مورد بررسی در این مقاله عبارتند از متون آپوکریفای مسیحی به زبان های سریانی و عربی، و نیز بخش هایی از مجموعۀ غنیِ آثار اسلامی دربارۀ قصص انبیاء.
  3. مارتین هایمگراتنر، «نامه های سراسقفِ کلیسای سریانی شرقی، تیموتائوس اول» (تفسیر کُراسه در میان یهودیت، مسیحیت و اسلام)، ص۴۷-۶۰
    مارتین هایمگارتنر آثار تفسیریِ سراسقف کلیسای سریانی شرق، تیموتائوس اول را ارائه می کند که در بافتی اسلامی راجع به عیسی نوشته شده است. در مقابل تصویری که قرآن از عیسی ارائه می کند، تیموتائوس به این پرسش می پردازد که آیا مسیحیان عیسی را «بنده» خدا (عنوانی مسیح شناختی که کلیسای متقدم از متون تثنیه ای – اشعیایی برگرفته بودند) نامیده اند؟ این مقاله نشان می دهد تیموتائوس چگونه بر اساس تمایز نهادن میان نوشته های ادبی و استعاری، دسته بندی ای از چنین نوشته هایی در چهار گروه عرضه می کند. او اغلب کلمات یا جملاتی توضیحی یا تفسیری را به عبارات بایبلی اضافه می کند و با این کار در مواردی حتی معنای برخی گزاره ها را کاملا معکوس می کند.
  4. مارک سوانسون، «تفسیر کراسی از داستان کلیسا» (اشارات بایبلی در تاریخ سراسقف های اسکندریه)، ص۶۱-۷۲
    مارک سوانسون در این مقاله به بررسی نقل قول ها و بازتاب های بایبلی در «تاریخ سراسقف های اسکندریه» می پردازد که توسط گروهی به رهبری کشیش‌یار موهوب بن منصور بن مفرج نوشته شد. این مقاله بررسی می کند که چگونه روابط بینامتنی از طریق نقل قول یا تلمیح های بایبلی ساخته می شوند و چگونه این نقل قول ها ارائۀ وقایع در یک اثر تاریخی را روشن می کنند و شکل می دهند. برای این کار، این مقاله به ارزیابی این فرضیه می پردازد که این نقل قول ها یا تلمیح های بایبلی خوانندگان مسیحی را به فهمی رهنمون می سازد که خوانندگان مسلمان در نگاه اول بدان دست نمی یابند و بنابراین به مسیحیان اجازه می دهد که به خوانشی عمیق تر و حتی تا حدودی ساختارشکنانه نسبت به آنچه عرفاً تاریخی شبه رسمی شمرده می شد، برسند.
  5. سیدنی گریفیث، «کاربرد و تفسیر شواهد نقلی از کراسه در آثار مدافعه ای مسیحی-اسلامی به زبان عربی»، ص۷۳-۹۴
    مسیحیان جهان عرب از متون بایبلی استفاده می کنند تا دیدگاه هایشان ضد مخاطبان مسلمان را تقویت کنند. این موضوع مقالۀ سیدنی گریفیث است. او ثابت می کند که از همان بدوِ پیدایشِ مجادلات مسیحی به زبان عربی، نویسندگان استفادۀ گسترده ای از نقل قول از عهد قدیم و جدید داشته اند، اما علاوه بر آن تلمیح هایی هم به روایاتشان داشته اند تا بتوانند ادلۀ نقلی مورد نیاز برای تأیید عقاید و اعمالشان، که قرآن آنها را به نقد کشیده بود، فراهم آورند. مدافعه گرانِ عرب زبان شواهد بایبلی را که پیشتر در آثار مسیحی به زبان های یونانی و سریانی استفاده شده بود به طور گسترده برمی گرفتند تا ملزومات این چالش جدید را فراهم کنند. در پاسخ، جدلیان مسلمان نیز در جستجوی شواهد بایبلی بودند، به ویژه شواهدی در تأیید این آموزۀ قرآنی که تورات و انجیل ظهور محمد و اسلام را پیشگویی کرده اند. از همان آغاز، جدلیان مسیحی نیز علاوه بر شواهد بایبلی، به قرآن استناد می کردند تا ادلۀ جدلی خودشان را پیش ببرند. به این ترتیب مجادله ای مارپیچی، بیناکراسی و بیناادیانی در جریان قرون اولیۀ اسلامی به راه افتاد که در قرن ۱۳م به اوج خود رسید.
  6. نجیب جورج عواد، «من العقل ولیس من الکتب» (شواهد نقلی، دلایل عقلی، و معرفت شناسیِ مدافعه ایِ تئودور ابوقره)، ص۹۵-۱۱۸
    نجیب عواد در مقاله اش معرفت شناسیِ جدلیِ تئودور ابوقره را به بحث می گذارد و بررسی می کند که آیا اندیشۀ مدافعه ایِ ابوقره، که در بافتی اسلامی شکل گرفته بود، تصویرِ یک متکلم مسیحی را نشان می دهد که برای دفاع از ایمان مسیحی به کراسه های دینی استناد می کند، یا اینکه یک متکلم مسیحی را تصویر می کنند که از ایمان دینی خودش در وهلۀ اول بر اساس عقل
  7. دفاع می کند. عواد تلاش می کند تا روشن کند که کدام قاعدۀ برهانی به نحو اصیل تری مشخص کنندۀ رهیافت ابوقره است: «استدلال از عقل» یا «استشهاد از نقل»؟یوآن پدرو مُنفِرِر سالا، «چنگ تفسیر» (الگوی تحلیلیِ ابن طیب از داستان نابودی قوم سدوم)، ص۱۱۹-۱۴۴
    این مقاله به الگوهای تحلیلی ابن طیب از روایت نابودی سدوم در باب ۱۹ پیدایش می پردازد که حاوی داستان سدوم و دختران لوط به عنوان بخشی از داستانی گسترده تر (پیدایش ۱۸-۱۹) است که یک روز کامل از زندگی ابراهیم را روایت می کند که در آن برادرزاده اش لوط نقش اصلی را بازی می کند. این روایت بایبلی نمونه ای متنی از یک «روایت مشترک» در یهودیت، مسحیت و اسلام است. نویسندۀ این مقاله به این نتیجه می رسد که رهیافت تحلیلی ابن طیب، که میان متفکران مسیحی ارسطویی در کلیسای شرقی مشترک بود، از تلاش او برای حفظ میراث مسیحی کلیسای سریانی-عربی نشئت می گیرد.
  8. آلیسون سالوِسِن، «مسیح ما را زیر یوغ زمخت اعراب قرار داده است» (تفسیر سریانیِ یعقوب اِدِسِه ای در نظم جهان جدید)، ص۱۴۵-۱۶۲
    آلیسون سالوِسِن نشان می دهد که چگونه یعقوب ادسه ای تناظری صریح میان اشغال یهودیه به دست بابلیان و شکست مسیحیان از اعراب برقرار می کند و آن را به گناهان مردم نسبت می دهد. نویسندۀ این مقاله نشان می دهد که استدلال یعقوب ادسه ای بازتاب دهندۀ تأثیر نافذ الهیات تثنیه ایِ عهد قدیم است که پیشتر هم یهودیت ربنی را سوق داده بود تا انقیاد خودشان در برابر سلطۀ امپراطوری های روم و بیزانس را نتیجۀ عهدشکنی قوم خودشان با خدا و نافرمانی از شریعت یهودی بدانند. این مقاله به این می پردازد که آیا تفسیر بایبلی یعقوب در تلاش است تا با واقعیت اجتماعی، سیاسی و دینی قرن هفتم میلادی در سوریه برخورد کند یا اینکه رهیافت او اساسا رهیافتی محافظه کارانه است که می خواهد هویت ارتدوکس سریانی را بدون هیچ نوآوری ای حفظ کند.
  9. حگّای بِن-شمّای، «از مواعظ رَبَّنی تا تفسیر آموزه ایِ گائونی» (داستان ساحرۀ عین دور به عنوان موردی آزمایشی)، ص۱۶۳-۱۹۸
    حگای بن شمای با تمرکز بر داستان ساحرۀ عین دور در باب ۲۸ کتاب اول سموئل، تغییر مسیر از مواعظ ربنی به تفسیر گائوی را که در محیطی چنددینی رخ می دهد، به بحث می کشد. سه مرحله در تاریخ تفسیر این داستان در منابع یهودی یافت می شود: ارائۀ معنای ظاهری، تفسیر ربّنی، و نهایتا تفاسیر یهودی-عربی. بررسی رویکردهای مختلف به ارائۀ تصویر سموئل در مراحل مختلف رابطه ای جالب میان منابع یهودی پیشامدرن از یک سو، و روابط مسیحی و اسلامی در سوی دیگر را نشان می دهد.
  10. لنارت لیمهاوس، «”رونوشت های پنهان” در میدراش متأخر آشکار می شوند» (روندهای هرمنوتیکی و ادبیِ وام گیری در بافتی چندفرهنگی»، ص۱۹۹-۲۴۲
    لنارت لیمهاوس به نوبۀ خود فعالیت های هرمنوتیکی و ادبی در محیط گائونی میدراش در محیط چندفرهنگی و چنددینی دورۀ اولیۀ اسلامی را بررسی می کند. بر خلاف محققان پیشین، که در درجۀ اول دلمشغول وام گیری عناصر و روایات و درونمایه های اسلام از یهودیت بوده اند، لیمهاوس توجه ما را به اشکال ظریف تری از نقل و انتقال و روندهای شکل گیری فرهنگی دوطرفه در اسلام نخستین جلب می کند. این مقاله دربارۀ اخذها و تطبیق ها یی بحث می کند که بازتاب دهندۀ تحولات سنت های عربی-اسلامی و مسیحی-سریانی و نیز تغییرات در درون فرهنگ گسترده تر یهودی، مخصوصا در میان نحویان، نص گرایان و گروه های پیشاقرائیمی هستند. در این بافت، توجهی روزافزون به عبری و «بازگشت به کراسه» قابل مشاهده است. علاوه بر این، در تضاد با گفتمان های چندصدایی در میدراش های کلاسیک، در این متون متأخرتر صدای خود مؤلف هم به گوش می رسد. به احتمال قوی، شکوفایی ادبی و عقلی در میان یهودیان غیرربنی نقش مهمی در پیوند دادن فرهنگ اسلامی-عربی با فعالیت های میدراشی دارد.
  11. مارتین اَکَد، «بن بست های الاهیاتی در گفتمان تفسیری اسلامی-مسیحیِ شرقِ قرون میانه» (شناساییِ یک گرداگفتمانِ تاریخی)، ص۲۵۲-۲۴۳
    مارتین اکد توجه ما را به میزان بالای تفاسیر بایبلی جلب می کند که در سنت اسلامی پدید آمده اند. او استدلال  می کند که تفحص در گفتمان تفسیری اسلامی در باب بایبل یک چالش معرفت شناختی جدی را آشکار می سازد: فهم سنتی از قرآن کلید اصلی هرمنوتیکی برای گفتمان اسلامی راجع به بایبل است. نویسنده با در نظر داشتن رهیافت آکادمیک امروزین مسیحی به بایبل، بر اهمیت فهم گفتمان تفسیری اسلامی تأکید می کند. برای این هدف، او یک روش سه مرحله ای برای پرداختن به گفتمان های اسلامی در باب بایبل پیشنهاد می کند.
  12. نیکولای سینای، «دو گونه از تفسیر درون-قرآنی»، ص۲۵۳-۲۸۹
    مقالۀ نیکولای سینای، بر خلاف بیشتر مقالات این کتاب، حول خود قرآن می گردد. سینای به دنبال آن است که مشخص کند قرآن چگونه به تفسیر عبارات بایبلی می پردازد. او برخی از روش های قرآنی برای این کار را بررسی می کند. داستان آدم در قرآن موردی است که نویسنده برای بررسی این تکنیک هرمنوتیکی به بحث گذاشته است.
  13. گابریل سعید رینولدز، «موسی، پسر فرعون» (پژوهشی دربارۀ سورۀ شعراء و تفسیر آن)، ص۲۸۹-۳۰۲
    گابریل رینولدز نیز در مقاله اش دربارۀ عبارات سورۀ شعراء دربارۀ موسی و روابطش با فرعون و اینکه چگونه این عبارات در چند تفسیر کلاسیک و مدرن قرآن تفسیر شده اند، بحث می کند. او نشان می دهد که چگونه روایات قرآنی از روایات بایبلی جدا می شوند تا موسی را پسر حاکم مصر نشان دهند.
  14. استفان وایلد، «یکپارچگی و انسجام در قرآن»، ص۳۰۳-۳۱۸
    استفان وایلد، بر اساس پژوهش های اخیر، موضوع یکپارچگی و انسجام در متن قرآن را به بحث می کشد. او تغییری را ملاحظه می کند که در قرآن پژوهی دربارۀ جنبه های صوری متن قرآن رخ داده و در از تلاش های اولیه با تأکید بر وحدت سوره، به سوی گرایشی جدید برای درنظر گرفتن انسجام متنی قرآن به عنوان نشانه ای از منشأ الهی آن تغییر جهت داده است.
  15. بِرِنیک مِتسلِر، «تفسیر قرآن به عنوان هنری منحصر به فرد – خیز برداشتن به سمت نقطۀ شروع تفسیر صوفیانه»، ص۳۱۹-۳۲۸
    برنیک متسلر رویکردی متفاوت را در مقاله اش در پیش گرفته است. او آثار تفسیری مسلمانان صوفی مُحاسبی را دربارۀ فهم قرآن ارائه می کند و بنابراین بر دوران شکل گیری تفسیر عرفانی قرآن پرتو می افکند. شکاکیت سنتی راجع به توانایی انسان در فهم کلام خدا در برخورد با عمل خود نویسنده و نیز با ایدۀ درحال شکل گیری تفسیر قرآن به عنوان هنری منحصر به فرد موضوعی است که این مقاله به آن می پردازد.
  16. رضا پورجوادی، «دانش ابن کمّونه از قرآن و رویکرد او بدان»، ص۳۲۹-۳۳۸
    رضا پورجوادی گفتمان ابن کمونه در باب قرآن و تحولات آن در نوشته هایش را بررسی می کند. از نظر پورجوادی، این متفکر یهودی آشکارا رساله اش در باب یهودیت مسیحیت  واسلام را برای حلقات اسلامی نوشته است. در فصل مربوط به اسلام، او دیدگاه های ارتدوکس در باب برخی موضوعات مرتبط با قرآن را عمدتا با توجه به آثار فخر الدین رازی به چالش می کشد. منشأ الهی قرآن، تاریخ وحی و تدوین آن، و برخی تفاسیر از قرآن در میان موضوعاتی بودند که ابن کمونه در این فصل و نیز در دیگر آثارش به آنها پرداخته است.

کتابنامه، ص۳۳۹
معرفی نویسندگان، ص۳۷۹
معرفی سرویراستاران، ص۳۸۱
نمایۀ عبارات بایبلی، قرآنی و آپوکریفایی، ص۳۸۳
نمایه، ۳۹۱

سید محمد علی طباطبایی

comments

لطفا نظر خود را در مورد این مطلب بنویسید

message
message
message

نظرات شما

نظری برای این مطلب ثبت نشده است