۲۲ تا ۲۲ ژوئن ۲۰۲۴، دانشگاه سویل و سامانه زوم
چهارشنبه ۱۴۰۳/۰۳/۳۰
27
اسلام شناسی
Philosophy between the Islamicate and Latin American Traditions: Civilizational Perspectives on Alienation/Ghayriyya in the Knowing/Being
مرکز و کتابخانه مطالعات اسلامی به زبانهای اروپایی: دپارتمان زیباییشناسی و تاریخ فلسفه در دانشکده فلسفه دانشگاه سویل (اسپانیا) قصد دارد در روزهای ۲۲ تا ۲۲ ژوئن ۲۰۲۴ سمپوزیومی را با موضوع «فلسفه بین سنتهای اسلامی و آمریکای لاتین: چشماندازهای تمدنی در باب بیگانگی/غیریه در عرصه دانستن/بودن» برگزار کند.
در توضیحات این برنامه آمده است:
آمریکای لاتین تلفیق چهلتکهای از فرهنگهاست که ریشههایشان به منابعی از اروپای غربی، جوامع بومی، آفریقایی، و اسلامی میرسد؛ فلسفههای آمریکای لاتین را میتوان در ادبیات و هنر غنی آن یافت که بیرون از دپارتمانهای فلسفه هم مطالعه میشود.
جهان اسلام نیز یک چهلتکه فرهنگی است. این جهان به رغم تجربه درازمدتی که از سر گذرانده است با چالش مشابهی برای رهایی از منجلاب معاصر و منولوگهای آشوبناک آن طی دوره ۱۵۰ ساله سلطه اقتصادی، سیاسی و فکری «غرب» بر جهان مواجه است. «گرایش فلسفی» موجود در جهان اسلامی طی چهارده قرن در شکلهای متنوعی (فلسفه، تصوف، عرفان، شعر، و غیره) بروز یافته است.
این سمپوزیوم دانشمندانی را از هر دو سنت فکری و فرهنگی گرد هم میآورد تا درباره این موضوعات به بحث و گفتگوی آزادانه بپردازند:
۱) بیگانگی و غیریه (دیگری بودن) به عنوان یک مسئله فلسفی؛
۲) ابعاد مختلف این مسئله؛ الگوهای تفکر انسانی که معرف آن هستند؛ قالبهای بروز آن طی قرنهای متمادی؛ سیر تحول آن از قرن هفتم به بعد؛ و تبعات آن در تفکر اسلامی و آمریکای لاتینی معاصر؛
۳) دورنمای استدلال انسانی در جهان انسانی که پیش چشم ما در حال تولد است.
با توجه به مرکزیت و سودمندی مفاهیم «بیگانگی» و «غیریه»، این فرصتی است که بررسی کنیم چگونه میتوانیم از این بحث به عنوان چارچوبی برای دیالوگهای آینده درون و میان حوزههای فرهنگی استفاده کنیم. از سخنرانان و تمام شرکتکنندگان دعوت میشود که مستقل از الگوی توضیحی «غربی» به بررسی بپردازند.
بیگانگی به عنوان یک اختلال روانشناختی نه طیف گسترده معانی این اصطلاح را در بر میگیرد و نه نقشی که این مفهوم در فلسفه معاصر ایفا کرده است، خصوصا در فلسفی هگلی-مارکسی. مفهوم بیگانگی ارتباط چندانی هم با مفهوم «غیریه» و نقش آن در سنت ۱۴۰۰ ساله حکمت ندارد. بالتبع، این سمپوزیوم هیچ کدام از این دو مفهوم را به معنای اختلال انسانی بررسی نخواهد کرد.
در علم الحکمه، بحث درباره «غیریه» در عربی و «بیگانگی» در فارسی، یا «غرب» (به معنای غربت، و ریشه کلمه «مغرب» به معنای محل غروب خورشید) رواج دارد. این مفهوم در تاسیس علوم دقیقه و انسانی در جهان اسلام هم کارایی داشته است. با این حال، علوم تنها یک نوع معرفت هستند، زیرا علم الحکمه معرفت را به طور گستردهتر هم درون چارچوب دانستن و هم درون چارچوب بودن به طور مشترک مد نظر قرار میدهد.
در لحظهای از تاریخ، فلسفه در شبه قاره اروپا به سمت این تلقی گرایش یافت، و در آن اثنا وامگیریهای سنگینی از جهان اسلامی اطراف اروپا در طول قرون میانه رقم خورده بود، و یکی از مسیرهای اصلی این تبادلات الاندلس بود. بنابراین، فکر بنیادین بیگانگی و غیریت، همراه با استعلا از آن (مثلا Aufhebung برای هگل، یا تنسخ و تنزه در حکمت) به احتمال زیاد از یک بنمایه مشترک ریشه گرفته است. «غیریه» که تاریخچهای بسیار طولانیتر و غنیتر در علم الحکمه دارد، باعث شکلگیری مجموعهای از دیگر مفاهیم شده است – مشتقاتی مثل «جدایی» (تغیر) و انحصارطلبی (غیره)، و متضادهایی مثل «یگانگی» یا یگانه شدن (توحید) -؛ یعنی، جدایی «دیگری بودن» و یگانگی قابل بیان به عنوان یک خود-شناسایی الوهی.
چیزی شبیه به این جریانبخش حیان فکری در آمریکای لاتین هم بوده است. در همان اثنا، علاقهها سریعا به سمت موضوع بیگانگی فرهنگی گرایش یافت، زیرا فلاسفه، نویسندگان و هنرمندان آمریکای لاتین همیشه با چالش دوگانه خود-شناسایی و رهایی روبرو بودهاند. آمریکای لاتین که قبلا یک منطقه استعمارشده بوده است، سهم قابل توجهی از واژگان فلسفی خود را از بیرون به ارث برده است که برخی از آن به عصر روشنگری فرانسه باز میگردد. ولی فلسفهاش بسیار غنیتر از چیزی است که به چشم میآید، زیرا ریشههای مهم دیگری هم دارد، خصوصا در جوامع بومی و آفریقایی. ایدههای فلسفی را به راحتی میتوان در ادبیات و هنر یافت و فقط در ریشهای به نام فلسفه منحصر نیست.
اختلالات انسانی در لحظههای بحرانی راحتتر به ذهن خطور میکنند تا در لحظههای آرامش. بنابراین، اهمیت این اختلالات در گفتمانی که در صورتبندی اجتماعی مرتبط با «غرب» معاصر (خصوصا آمریکا، انگلستان و فرانسه) از آغاز قرن بیستم به این سو تعجببرانگیز نیست. در آن فرهنگ، روانپزشکان همچنان از سر حسن تعبیر مشغول جعل عنوانهای بالینی برای این اختلالات هستند، و قانونگذاران و متخصصان حقوقی به آنها ارجاع میدهند و آنها را عادی میسازند، و به این ترتیب رژیم «اخلاقی» را جابجا میکنند. فیلسوفان معاصر به نوبه خود دوست دارند تفسیرهای نو ببافند؛ که نمونه خوبش غورهای اگزیستانسیالیستهای فرانسوی درباره بیگانگی است. در پایان باید گفت، بسیاری از آشکارترین اختلالاتی روانشناختی و اجتماعی جامعه به جای اینکه فروکش کنند در حال گسترش هستند و در بیان فلاسفه به نوعی به عنوان جزء لاینفک «شخصیت بشری» بازتعریف میشوند. به نظر میرسد این وضعیت امور در جهان اصطلاحا «غرب» به اوج خودش رسیده است. اما این سمپوزیوم قصد دارد مشوق دیالوگی باشد که از شرایط آشوبناک زمانه ما که باعث پایداری کنونی اختلالات بشری شده است فراتر برود.
زبانهای ارائه: اسپانیایی، فارسی/ترکی، انگلیسی.
برای حضور آنلاین در این سمپوزیوم از طریق سامانه زوم اینجا کلیک کنید و با مشخصات زیر وارد شوید.
Meeting ID: 810 1510 1588
Passcode: 528802
لطفا نظر خود را در مورد این مطلب بنویسید
نظرات شما
نظری برای این مطلب ثبت نشده است
مشاهده بیشتر
اطلاعات تماس
با عضویت در خبر نامه
از آخرین مطالب ما، باخبر شوید...