date سه شنبه ۱۴۰۱/۰۸/۰۳ views 469
اشتراک گذاری در Telegram Whatsapp Twitter Linkedin mail Facebook


ارنست امیل هرتسفلد

Ernst Herzfeld

معرفی کامل

ارنست امیل هرتسفلد (Herzfeld، ۱۸۷۹-۱۹۴۸) باستان‌شناس و ایران‌شناس آلمانی بود که در سال‌های ۱۹۲۳ تا ۱۹۲۵ بخش‌هایی از پاسارگاد و تخت جمشید را برای نخستین بار تحت نظر رضاشاه مورد کاوش قرار داد. وی از ۱۹۲۵ تا ۱۹۳۴ به دعوت دولت وقت در ایران اقامت داشت. او در پیوند با تاریخ ایران باستان و میان‌رودان پژوهش‌های میدانی گسترده‌ای انجام داد. شناخت آثار تاریخی ایران در انجمن‌های علمی جهان تا حد زیاد مدیون زحمات اوست. یکی از درخشان‌ترین جنبه‌های کاری او بیرون آوردن پلکان خاوری کاخ آپادانا از زیر خاک و همچنین کشف دهها هزار لوح گلی است که داده‌های گسترده‌ای از اقتصاد و جامعه ایران در زمان شاهنشاهی هخامنشی به عموم ارائه کرد.

پدرش پزشک ارتش و مادرش «مارگارته روزنتال» از نامی‌ترین باستان‌شناسان و متخصصان امور شرق باستان و متخصص خطوط باستانی بود. هرتسفلد در سال ۱۹۰۳ از دانشگاه برلین در رشته معماری فارغ‌التحصیل شد. آنگاه به فراگرفتن تاریخ آشوری‌ها و تاریخ هنر در دانشگاه‌های مونیخ و برلین روی آورد. سال ۱۹۰۷ پایان‌نامه دکتری خویش در مورد پاسارگاد تقدیم کرد که همان سال به صورت کتابی چاپ و منتشر شد.

او نخست به عنوان استادیار جغرافیای تاریخی به تدریس پرداخت و در کنار آن ضمن خدمت در موزه دولتی پروس، به مطالعه در جغرافیای تاریخی شرق به ویژه ایران و عراق پرداخت و از سال ۱۹۰۳ در خاور نزدیک و خاورمیانه و نیز در طول جنگهای اول و دوم جهانی به کاوش‌های باستان‌شناسی در ایران، میان‌رودان و سوریه مشغول بود و با هیأت اعزامی به نینوا برای بررسی‌های باستان‌شناسی و تاریخی اعزام شد و سالها در مورد تمدن‌های بابل، آشور، ساسانی و نیز صنایع، معماری و اسناد مربوط به صنعت دوره هخامنشی و دوره اسلامی به پژوهش پرداخت.

هرتسفلد همراه شرق‌شناسان نامی آن دوره آلمان در حفاری‌های باستان‌شناسی آشور فعالانه شرکت کرد. سپس به مدت دو سال از ۱۹۰۵ سفری تحقیقاتی اکتشافی به کردستان، لرستان، تخت جمشید و پاسارگاد داشت. در لرستان مطالعاتی در مورد مردمان کاسیان و حوزه پراکندگی آنها در ایران داشت. به مدت دو سال از ۱۹۰۷ به همراه فریدریش زاره به میان‌رودان رفت. نتیجه کار آنها کشفیاتی بود که بیشترش به موزه کایزر فریدریش اهدا شد. سال ۱۹۰۹ موفق به دریافت درجه استادی از دانشگاه برلین در رشته جغرافیای تاریخی شد. آشنایی جامعه جعانی با فعالیت‌های او با کاوش دوباره در سامره میان سالهای ۱۹۱۱ تا ۱۹۱۳ آغاز شد که با کشف گنج‌نبشت هخامنشیان در شهر پارسه از ۱۹۳۱ تا ۱۹۳۴ به نقطه عطف خویش رسید. هرتسفلد جزو نخستین گروه از باستان شناسان غرب بود که اعتقاد داشتند تمامی آنچه یونانی‌ها در مورد ایرانیان گفته‌اند، درست نیست.

در مجموع حدود یازده سال ساکن ایران بود و گزارشی جامع درباره تخت جمشید تهیه کرد و ظروف سنگ‌تراشی شده، نقاشی و کتیبه‌های زیادی از زیر خاک بیرون آورد. ۳۰هزار لوحه خشتی بازمانده تنها چیزهایی بودند که بر اثر سوختن تخت جمشید به دست اسکندر مقدونی، وضعیتی بهتر پیدا کردند و به صورت خشت پخته درآمدند و تا زمان حال دوام آوردند. هرتسفلد از این الواح خشتی با نام حافظه تاریخی ایرانیان نام می‌برد. او در لندن چندین سخنرانی ایراد کرد و در سال ۱۹۳۵ کتاب «پیشینه باستان‌شناسی ایران» را به چاپ رساند. سپس به آمریکا رفت و در مقام استاد شرق‌شناسی دانشگاه پرینستون به کار پرداخت. رقیبان او در ایران، فرانسوی‌ها و آمریکایی‌ها بودند.

فعالیت‌های هرتسفلد در تخت جمشید در سال ۱۹۳۴ پایان داده شد و مجوز فعالیت‌هایش دیگر تمدید نشد. در برخی منابع علت این موضوع، اختلاف او با مقامات دولتی ایران از بابت چگونگی تقسیم یافته‌ها و در برخی منابع دیگر، اقدامات وی برای خارج کردن تعداد از آثار تاریخی از ایران به شکل غیرقانونی عنوان شد.

به‌رغم موقعیت شایسته کاری، هرتسفلد هیچ‌گاه به زندگی در آمریکا خو نگرفت و ناچار بخش بزرگی از کتابخانه منحصر به‌فرد و اشیای عتیقه خود را به موزه متروپولیتن نیویورک و دیگر مراکز فرهنگی ـ هنری در آمریکا و بریتانیا فروخت و کمی پس از بازنشستگی در سال ۱۹۴۴ به خاورمیانه بازگشت. ابتدا در سوریه و سپس در مصر به پژوهش‌های خود درباره هنر اسلامی ادامه داد. همچنین کتابی درباره نتیجه سالها پژوهش خود در آیین زرتشت را منتشر کرد. در زمان اقامت در قاهره به مالاریا مبتلا شد و ۲۰ ژانویه ۱۹۴۸ در سوئیس درگذشت.

آثار علمی

هرتسفلد عضو انجمن آسیایی لندن و ایرلند، عضو فرهنگستان عربی دمشق، عضو افتخاری مؤسسه باستان‌شناسی هند و فرهنگستان بریتانیا بود. از او آثار متعددی در زمینه تاریخ تمدن اسلامی و پژوهش‌هایی در مورد نقشه‌برداری از مناطق مختلف شرق به جای مانده که کتیبه‌های ایران باستان، ایران در شرق قدیم، زرتشت و جهان از آن جمله‌اند. او سفرهایی به افغانستان، ترکیه، عراق، سوریه و مصر داشت. همچنین تحقیقاتی در مورد پارت‌ها (اشکانیان)، ساسانیان و هنر و معماری اسلامی و تمدن‌های باستانی میان‌رودان انجام داد و مقاله‌های معتبری به نگارش درآورد. بیست سال پس از مرگ او آخرین اثرش با نام «امپراتوری ایران» در ویسبادن به چاپ رسید. پس از آن آوازه او کم‌کم از یادها رفت تا اینکه نهادهای پژوهشی و موزه‌ها ثبت دقیق یادگارهای به جا مانده از او را آغاز کردند.

از آثار اوست:

سامرا، نقشه‌برداری و تحقیق در مورد باستان‌شناسی اسلامی، برلین ۱۹۰۷؛ سفر از میان لرستان، ۱۹۰۷؛ سفری باستان شناختی به ناحیه دجله و فرات، (۴ جلد)، برلین ۱۹۱۱ تا ۱۹۲۰؛ سنگ‌نبشته‌های ایران، برلین ۱۹۲۰؛ در کنار دروازه آسیا، سنگ نگاره‌ها و سنگ‌نبشته‌های دوران پهلوانی ایران، به همراه ۴۴ عکس، ۶۵ نگاره‌برداری، برلین ۱۹۲۰؛ تزیینات دیواری بناهای سامره، برلین ۱۹۳۲؛ بناها و سنگ نبشته‌های دوران نخستین دودمان ساسانی، برلین ۱۹۲۴؛ نقاشی‌های سامره، برلین ۱۹۲۷؛ کوزه‌گری و سفال‌سازی پیش تاریخی سامره، برلین ۱۹۳۰؛ مریاملیک و کوریکوس دو محوطه باستانی مسیحی در آسیای کوچک، منچستر ۱۹۳۰؛ بناهای یادبود ایرانی، (۴ جلد)، برلین ۱۹۳۲؛ تاریخ باستان‌شناسی ایران، لندن ۱۹۳۵؛ سنگ نبشته‌های کهن ایرانی، برلین ۱۹۳۸؛ ایران، شرق باستان، مطالعات باستان شناختی دانشگاه آکسفورد، لندنر نیویورک ۱۹۴۱؛ زرتشت و جهان او (دو جلد)، نیویورک ۱۹۴۷؛ تاریخچه شهر سامره، هامبورگ ۱۹۴۸؛ شاهنشاهی پارسی‌ها، ویسبادن ۱۹۶۸

منبع: روزنامه اطلاعات

comments

لطفا نظر خود را در مورد این مطلب بنویسید

message
message
message

نظرات شما

نظری برای این مطلب ثبت نشده است