نوع اثر مقاله
موضوع آثار تاریخی ایران شناسی تاریخ هنر تراجم، فهرست و نسخهشناسی تمدن اسلامی خط شناسی زندگی نامه شیعه شناسی عثمانی عراق شناسی فرهنگ مصور هنر اسلامی هنر و معماری
ناشر the British Institute of Persian Studies
نویسنده Yui Kanda
مجلهایران، مجلّۀ مرکز بریتانیایی مطالعات زبان فارسی
سال نشر 2023
عنوان انگلیسی If I Circumambulate Around Him, I Will Be Burnt: A Brass Candlestick Endowed to the Mausoleum of Imam Musa al-Kazim, Kazimayn
مقالهای از یوئی کاندا
If I Circumambulate Around Him, I Will Be Burnt: A Brass Candlestick Endowed to the Mausoleum of Imam Musa al-Kazim, Kazimayn
مرکز و کتابخانه مطالعات اسلامی به زبانهای اروپایی: در دهه گذشته، مطالعات درباره فرهنگ مادی اسلام علاقهای فزاینده به تحلیل فرهنگ زیارت و موقوفات مربوط به آرامگاههای ائمه، همچنین مخطوطات، اشیاء صنایع دستی و معماری زیارت معطوف کرده است. با این حال، وضعیت سفرهای زیارتی از ایران به مناطق شیعی عراق، از جمله نجف، کربلا، کاظمین و سامرا، در دوران قاجار به دلیل کمبود منابع اصلی، همچنان مبهم باقی مانده است. همچنین، تحقیق درباره موقوفاتی که ساکنان ایران به آرامگاههای شیعی عراق در دوران حکومت صفوی اهدا می کردند، به خصوص مواردی که شامل اشیاء صنایع دستی میشد، کمتر بررسی شده است.
«یوئی کاندا» عضو موسسه پژوهشی زبانها و فرهنگهای آسیا و آفریقا، دانشگاه توکیو در مقاله «”میسوزم اگر بگرد او میگردم”: بررسی یک شمعدان برنجی وقفشده بر حرم امام موسی الکاظم، کاظمین» به بررسی یکی از این نمونه آثار میپردازد. این شمعدان برنزی تاکنون ناشناخته در موزه هنرهای اسلامی دوحه با شماره ثبت MW.152.1999 نگهداری میشود. بر روی این شمعدان، سرودهای به خط نستعلیق حک شده است که نشان میدهد این اثر به حرم امام موسی الکاظم در شهر کاظمین عراق اهدا شده است. مقاله حاضر به بررسی جزئیات نقوش و کتیبههای روی شمعدان میپردازد تا تاریخ ساخت و اهدای آن را مشخص کند. همچنین محیط تاریخی-سیاسی اهدای این اثر از شهری در ایران به حرم امام در عراق را به بحث میگذارد.
تحلیل دقیق کتیبههای روی این شمعدان میتواند برای تعیین تاریخ ساخت و اهدای آن و همچنین محل احتمالی تولید آن اطلاعات مفیدی فراهم آورد.
در قسمت پایینی این شمعدان، یک برآمدگی بر گرد آن حلقه زده است است. بالای این شیار چهار قاببندی وجود دارد که هر کدام تصاویر دو حیوان را که در حال جنگیدن با هم هستند نشان میدهد. از راست به چپ این حیوانات عبارتند از: گرگ و بز کوهی، شیر و آهوی کوهی، ببر و گاو، و یک شیر و جانور چهارپایی با سر اژدها. در میان هر دو قاب، یک کارتوش همراه با نیم قاب بالا و پایین آن قرار دارد که در هر کدام تصویر حیوانی حک شده است. این چهار کارتوش با خط نستعلیق منقوش شده و هر کدام یک مصرع از یک رباعی فارسی را دربردارند:
شمعی که بسوخت جان غم پروردم
تا گفت که پروانه خویشت گردم
میمیرم اگر نمیروم نزدیکش
میسوزم اگر بگرد او میگردم
در پایین این حلقه، چهار قاب کوچکتر وجود دارد که هر کدام تصویر حیوانی را نشان میدهند. این قابها هم به صورت افقی با چهار کارتوش دیگر همنشین شدهاند که با خط نستعلیق منقوش است و هر یک مصرعی از یک شعر فارسی دیگر را دارد:
شمع ارچه چو من داغ جدائی دارد
با گریه و سوز آشنائی دارد
سررشته شمع به از رشته من
کان رشته سری بروشنائی دارد
محتوای بیتهای نوشته شده روی این شمعدان هیچ ارتباط مستقیمی با تصاویر کندهکاری شده در کنار آن ندارند. اما با توجه به کاربرد این اشیاء و رواج موضوع شمع و پروانه در شعر عرفانی فارسی، انتخاب این بیتها سازگار با زمانه بوده است. علاوه بر این، معمول بود که بر روی اشیایی همچون شمعدان که برای روشنایی مورد استفاده قرار میگرفتند، اشعاری درباره شمع و آتش نوشته شود تا با موضوع آن شئ سازگاری داشته باشند. براساس بررسیهای نویسنده مقاله، ابیات نخست منسوب به خلیفه اسداالله (درگذشته به سال ۹۷۰ قمری) و دیگری منسوب به نجمالدین رازی (درگذشته به سال ۶۵۲ قمری) است که هر دو از شاعران معروف ایرانی بودهاند.
بررسی دقیقتر سطح داخلی این شیء نشان داد یک وقفنامه با خط فارسی نستعلیق درون آن حک شده است که از نظر کیفیت خط و نوشتار با اشعار نوشته شده روی سطح بیرونی متفاوت بود:
وقف کرد این شمعدانرا اقا ولیخان بن قاسمعلی بآستانه منور مطهر امام موسی کاظم علیه
طمع کننده بلعنت خدا و نفرین رسول گرفتار باد
این عبارت نشان میدهد که شمعدان مورد نظر به حرم امام موسی کاظم در شهر کاظمین عراق وقف شده است. در آن دوران، کاظمین یکی از مقدسترین مکانهای شیعی در عراق بود که زائران ایرانی پس از عبور از بغداد بدانجا میرسیدند و احتمالاً این شمعدان توسط یکی از این زائران وقف امام کاظم شده است. متن وقفنامه به خوبی نشان میدهد که این نوشته بعد از تولید شمعدان روی آن افزوده شده است. چرا که خط و دقت اجرای آن با غزلهای نوشته شده روی سطح بیرونی متفاوت است.
تاریخ گذاری دقیق آثار تاریخی یکی از موضوعات مهم در مطالعه تاریخ هنر و فرهنگ است. موزه هنرهای اسلامی دوحه که این شمعدان را در اختیار دارد، سال ساخت آن را میان سالهای ۱۴۰۰ تا ۱۵۰۰ میلادی یعنی دوره تیموری در ایران ذکر کرده است.
اما بررسیهای محقق اثر نشان میدهد که این تاریخگذاری صحیح نیست و شمعدان باید متعلق به دورهای متاخرتر باشد. اول اینکه تزیینات و نقوش کندهکاری شده روی آن با آثار باقیمانده از دوره تیموری تطابق ندارد. در آن دوره، استفاده از نقوش انسانی و حیوانی روی اشیای برنزی متوقف شده بود و برای حدود دو قرن ادامه نیافت. دومین نکته استفاده از خط نستعلیق است که در دوره صفوی رواج بیشتری یافت. سوم اینکه تصاویر ستیز حیوانات از اواخر قرن ۱۶ میلادی محبوبیت یافت. مهمتر از همه اینکه یکی از اشعار منقوش روی آن متعلق به شاعری به نام خلیفه اسدالله است که در قرن ۱۶ میلادی زندگی میکرده است. پس شمعدان قطعا پیش از این تاریخ ساخته نشده است و باید متعلق به دوره صفویه یا بعد از آن باشد.
علاوه بر این شمعدان دیگری هم وجود دارد که تاریخ ۱۰۰۷ هجری روی آن حک شده و نه تنها دارای همین طراحی پسزمینه است بلکه عینا به حرم امام موسی کاظم وقف شده است. شمعدان مزبور در تاریخ ۱۴ آوریل ۲۰۱۰ در ساتبیز لندن به حراج گذاشته شد و مکان فعلی آن نامعلوم است. تنها نقش حکاکیشده بر روی شمعدان ساتبیز مربوط به وقفنامه آن است که چنین است:
وقف آستان ملائک آشیان امام الجن والإنس امام موسی کاظم صلوات الله علیه نمود کلب آن آستان خضر ابن بابا چولکی نهاوندکی وزیر کاشان سنه سبع و الف
میتوان نتیجه گرفت که شمعدان موجود در موزه هنر اسلامی دوحه در حدود نیمه دوم قرن ۱۶ میلادی یعنی دوره صفویه ساخته شده و پس از آن به حرم امام موسی کاظم در عراق وقف شده است. البته باید توجه داشت که در آن زمان عراق تحت سلطه امپراتوری عثمانی بود. اما مطابق قراردادهای منعقده میان صفویان و عثمانی، زوار ایرانی مجاز بودند به مکه و مقدسات شیعی در عراق سفر کنند. پس احتمال میرود که این شمعدان توسط یک زائر ایرانی به حرم امام موسی کاظم وقف شده باشد.
نویسنده به این نکته اشاره میکند که تاکنون تنها سه محقق شامل لیندا کوماروف، آناتولی ایوانوف و اسدالله سورن ملیکیان-چیروانی به مطالعه دقیق اشیاء مسی (آلیاژ مس و روی) از ایران پس از سال ۱۴۰۰ میلادی پرداختهاند.
نویسنده خاطرنشان میکند که اسدالله سورن ملیکیان-چیروانی دو مرکز عمده تولید را در دوران صفوی مشخص میکند: استان خراسان (مکتب شرق ایران) و استان جبال (مکتب غرب ایران). او بر این باور است که خراسان، مرکز عمده تولید اشیاء مسی در قرن پانزدهم بود و این مرکزیت تا قرن شانزدهم نیز ادامه داشت. ملیکیان-چیروانی به عنوان مثال معتقد است که یک چراغ دستی مسی دارای تاریخ ۹۴۶/۱۵۳۹ که در موزه آستان قدس رضوی نگهداری میشود با وجود اینکه بر روی آن عبارت «ساخت در هند» حک شده، واقعاً اثری از خراسان است.
اما نویسنده مقاله به این نکته اشاره میکند که ادعای ملیکیان-چیروانی مبنی بر اینکه چراغ دستی موزه آستان قدس رضوی حاوی شعری از شاعری به نام اهلی ترشیزی است درست نیست، زیرا دیگر محققان نشان دادهاند که این اثر حاوی شعری از شاعری گمنام است که اشارهای مخصوص به امام علی بن موسی الرضا دارد.
نویسنده تاکید میکند که آناتولی ایوانوف بر خلاف ملیکیان-چیروانی، هیچ ادعایی مبنی بر مکان تولید اشیاء مسی در دوره صفوی نکرده است. اما ایوانوف برای اولین بار به وجود شاعر و صنعتگری به نام انوار کاشانی در اواخر قرن هفدهم در کتاب مذکر الاصحاب که محمد بدیع ملیح سمرقندی تالیف کرده، اشاره میکند. در جزئیات مربوط به انوار کاشانی آمده است که او از پدرش صنعت مسگری را آموخته است. این مطالب نشان میدهد که صنعت مسگری دست کم یک نسل پیش از زمان انوار کاشانی، یعنی در اواخر قرن شانزدهم در کاشان رواج داشته است. همچنین این صنعتگران دارای ارتباط نزدیکی با جامعه شاعران بودهاند.
یافتههای مطالعه حاضر نشان میدهد به احتمال زیاد شمعدان دوحه و شمعدان ساتبیز به همراه شمعدانی دیگر که دارای کتیبه مربوط به محمد بن علی الحسینی کاشانی و شمع الدین کاتب کاشی بوده است، همگی در ایران و به احتمال زیاد در شهر کاشان ساخته شدهاند. دلیل این ادعا آن است که این اشیاء آرایشی همگی در دهه ۱۵۶۰ میلادی یا کمی بعد از آن تهیه و به زیارتگاههای امامان شیعه در عراق اهدا شدهاند.
شمعدان ساتبیز دارای کتیبهای است که سال تهیه آن را سال ۱۰۰۷ هجری قمری یعنی میان سالهای ۱۵۹۸-۱۵۹۹ میلادی ذکر کرده است. همچنین کتیبه شمعدان ساتبیز نام اهداکننده آن را خضر بن بابا چلکی نهاوندی میداند که در سالهای ۱۰۰۱ تا ۱۰۱۶ هجری قمری حاکم کاشان بوده است. از سوی دیگر، شمعدان موجود در موزه هرمیتاژ سن پترزبورگ که به تاریخ ۹۶۹ هجری قمری (۱۵۶۱-۱۵۶۲ میلادی) است حکایت از اهدای آن توسط شمسالدین کاتب کاشی دارد. علاوه بر این، شمعدانی که به محمد بن علی الحسینی کاشانی نسبت داده شده است، بنا بر تزئینات موجود بر روی آن میتواند متعلق به دهه ۱۵۶۰ میلادی باشد.
گرایش این اشیاء به تزئین با نقوش حیوانی، نوشتن اشعاری از شاعران معاصر ایرانی همچون خلیفه اسدالله، نجم الدین رازی و اهلی ترشیزی بر روی آنها و همچنین اهدای آنها به زیارتگاههای امامان شیعه در عراق، همگی نشان میدهد که این اشیاء در ایران و توسط صنعتگران ورزیدهای ساخته شدهاند که با محیط دینی و فرهنگی جامعه شیعه آشنایی داشتند.
از سوی دیگر، اهداکنندگان این اشیاء یعنی خضر بن بابا چولکی نهاوندی، محمد بن علی الحسینی کاشانی و شمس الدین کاتب کاشی همگی افرادی بودند که دارای نسبت و ارتباطی با شهر کاشان بودند که از دیرباز مرکز مهم جامعه شیعه در ایران محسوب میشده است.
از طرفی دیگر، گزارش سفرنامهنویسان اروپایی قرن نوزدهم میلادی از جمله یعقوب ادوارد پولاک که در سال ۱۸۵۹ در کاشان حضور داشته، نشان میدهد که تا آن زمان صنایع مسگری در این شهر رواج داشته و محصولات آن به سراسر ایران صادر میشده است. تاریخنگاران محلی کاشان نیز در قرن نوزدهم میلادی از جمله عبدالرحیم کلانتر ضرابی در کتاب خود به نام تاریخ کاشان به شش صنعتگر مسگر فعال در آن زمان در این شهر اشاره کردهاند.
لطفا نظر خود را در مورد این مطلب بنویسید
نظرات شما
نظری برای این مطلب ثبت نشده است
مشاهده بیشتر
اطلاعات تماس
با عضویت در خبر نامه
از آخرین مطالب ما، باخبر شوید...