نوع اثر کتاب
موضوع انسان شناسی
ناشر I. B. Tauris
نویسندهتیِری زرکن
سال نشر 2013
شابک 9781848856028
معرفی کنندهمنیژه مقصودی
Islam and Shamanism
کتاب اسلام و شمنیسم، آئینهای درمانی در جهان اسلام، عنوان کتابیست نوشتۀ تیری زرکن (Thierry Zarcone) انسانشناس فرانسوی در مرکز ملّی تحقیقات علمی در پاریس و آنجلا هوبرت (Angela Hobart) متخصّص انگلیسیتبار در انسانشناسی پزشکی که در سال ۲۰۱۳ از سوی انتشارات آی.بی. تورس به چاپ رسیده است.
این کتاب مجموعهایست از تحقیقات متعدّد دربارۀ آئینهای شمنی در شمال آفریقا، خاورمیانه و حوزۀ بالکان. هر یک از فصلهای چهاردهگانۀ کتاب، به یکی از کشورهای منطقۀ مورد نظر اشاره میکند؛ از جمله ترکیه، قزاقستان، ازبکستان، تاجیکستان، قیرقیزستان، شمال افغانستان، ترکمنهای ایران، اورگوی و سین گیانگ در چین تا مغولستان. فصل ۶ این کتاب، دربارۀ آئینهای درمانی در میان ترکمنهای ایرانست که دکتر منیژۀ مقصودی نوشته و در اینجا به قلم خود ایشان معرفی اجمالی آن می آید:
دو شیوۀ درمانگری بومی در میان ترکمنهای ایران
جامعۀ ترکمن در ایران جاییست که میتوان در آن تلاقی دو فرهنگ شمنی و اسلامی را بوضوح مشاهده نمود. این بهم آمیختگی فرهنگی، بطور مشخّص در شیوههای گوناگون درمانگری بومی خود را نشان میدهد. این شیوهها، روی طیفی از تغییرات جای میگیرند که در یک سر آن »«پرخوانی» و در سر دیگر آن «ایشانی» قرار دارد. پرخوانی بیشتر به فرهنگ شمنی و ایشانی بیشتر به فرهنگ اسلامی نزدیک است. من در این پژوهش به معرّفی این دو شیوۀ درمانگری، و مقایسه بین آنها میپردازم.
نکتهای که در این مقاله، بویژه بر روی آن تاکید دارم، این است که رابطۀ خاص و مستقیم میان درمانگر و نیروهای ماوراء الطّبیعه و کمکی که از این نیروها برای درمان بیمار گرفته میشود، در تعیین ماهیت شمنی و شیوه پرخوانی از اهمّیت اساسی برخوردار است. این آن ویژگیست که شیوۀ پرخوانی را از شیوۀ ایشانی و دیگر شیوههای درمانگری بومی متمایز میسازد. تحقیقات من بر روی زنان و مردان درمانگر تمرکز دارد. در اینجا به سه نکت. مهم دربارۀ آنان اشاره میکنم. نکتۀ اوّل اینکه، تعداد زنان درمانگر ترکمن بطرز شگفتآوری بیش از مردان درمانگر ترکمن است. دوّم اینکه، جایگاه ویژه و مهمّی در جامعۀ مردسالار ترکمنی برای [به] زنان درمانگر داده شده است. و سوّم اینکه، تأثیرپذیری از ارزشهای مذهبی بر روی زنان درمانگر یکسان نبوده است. ایشانها خیلی تأثیر پذیرفتهاند، در حالی که پرخوانها کمتر تأثیر پذیرفتهاند.
در ایران، مانند دیگر نقاط جهان، شیوههای درمانگری بومی، یا از دل واقعیتهای فرهنگی و اجتماعی و زیستمحیطی (پوشش گیاهی) بیرون آمده، و یا به اشکال گوناگونی با این شرایط هماهنگ شده است. این پدیده، گرچه اینک در میان اقشار شهری کمتر جایی دارد و تنها به چشم فولکلور به آن نگاه می شود، ولی در میان مردم بومی همچنان ارزش و اعتبار خود را حفظ نموده و جزء جداییناپذیر فرهنگ و زندگی آنان به حساب میآید، بطوری که به آن بعنوان یک واقعیت انکار ناپذیر نگاه می کنند [۱].
برخی از این شیوههای درمان، علی رغم ریشههای تاریخی و تعلّقات فرهنگی گوناگون، تنها بخاطر شباهتهای ظاهری، گاهی اشتباهاً با هم یکسان شناخته میشوند. در این میان، میتوان از مراسم «گواتی» در بلوچستان و سیستان و مراسم «زار» در بندرعباس و همین مراسم پرخوانی (شمنی) در منطقۀ ترکمنصحرا مثال آورد. مرز میان این سه شیوۀ درمانگری، بخاطر بهرهگیری از موسیقی و برخی حرکات نمادین که جلوۀ نمایشی خاصّی به آنها میدهد، و نیز بخاطر باور به وجود ارواح مزاحم که در بدن بیمار رسوخ کرده و درمانگر سعی در بیرون آوردن آنها میکند، گاهی اوقات مغشوش میشود.
در بندرعباس و جزیرۀ قشم، به افرادی که بوسیلۀ باد (منظور ارواح مزاحم است) تسخیر شده اند، «اهل هوا» میگویند. درمانگر که «بابازار» (مرد) و یا «مامازار» (زن) نام دارد، در مراسمی بنام «مراسم زار»، با استفاده از موسیقی و حرکات نمادین (از جمله دست زدن همراهان بیمار)، بیمار را به حالت وجد آورده و باد را از بدن او بیرون می کند[۲]. مراسم گواتی نیز تقریبا به همین صورتست. در این مراسم، درمانگر که معمولاً مردست و «خلیفه» نام دارد، (درمانگر زن خیلی نادر است)، با هدایت موسیقی و برخی حرکات نمادین، ارواح مزاحم را از بدن بیمار به بیرون میراند [۳]. مراسم پرخوانی با این دو مراسم متفاوتست. در اینجا، نیروهای ماوراء الطّبیعه (خوب) برای درمان بیماری وارد عمل میشوند. پرخوان، نقش رابط میان آنها و بیمار را برای بیرون راندن ارواح مزاحم از بدن بیمار بازی میکند.
نکتهای که من در این مقاله سعی در نشان دادن آن دارم این است که، شیوۀ درمان پرخوانی ویژگی خاصّی دارد که کمتر میتوان آن را به مراسم گواتی و مراسم زار و یا به هرشکل دیگری از موسیقی درمانی و یا نمایش درمانی تقلیل داد. بعد موسیقایی و بعد نمایشی، بدون شک در مراسم پرخوانی از اهمّیت خاصّی برخوردارست. شاید هم در واقعیت تأثیر موسیقی و یا تأثیر نمایش باشد که فرایند بهبود بیمار را فراهم [می]کند. به نظر میرسد که آنچه برای تعریف مردمشناختی پدیدۀ پرخوانی اهمّیت دارد، دقیقاً آن چیزیست که خود پرخوان و بیمار و جامعۀ بومی به آن باور دارد و آن چیزی نیست جز رابطۀ پرخوان و نیروهای ماوراءالطّبیعه برای درمان بیماری [۴]. هر تعریفی از پدیده، بجز بر پایۀ باور و طرز تلقّی خاصّ خود جامعۀ بومی به [از] آن، این خطر را به همراه دارد که رابطۀ میان محقّق و واقعیت فرهنگیِ پدیده را قطع کند. در این صورت دست محقّق برای هر گونه تعریف خودسرانه باز میماند. مردمی که پیش پرخوان میروند (بیماران و همراهانشان) گرچه از شنیدن موسیقی و تماشای حرکات نمایشی لذّت میبرند، (گاهی حتّی دست میزنند و پرخوان را در ادامه حرکات نمایشی تشویق میکنند) امّا بهیچ وجه، موسیقی و حرکات نمایشی را عامل درمان بیماری نمیدانند. به باور آنها، فقط نیروهای ماوراءالطّبیعه (خوب) قادر به درمان بیماری میباشد. به نظر من، ما نمیتوانیم از این واقعیّت فرهنگی فاصله بگیریم؛ زیرا تنها همین ویژگیست که پرخوان را شمن میکند و این موضوعیست که در سرتاسر مقاله بر روی آن تاکید شده [است].
وانگهی، حرکات خیلی نمایشی معمولاً ویژگی پرخوانهای مردست. من شخصاً هیچ زن پرخوانی را ندیدهام که دست به این گونه نمایشها بزند. با این وجود، مردم به نیروی درمانگری آنها، نیرویی که از ارتباط با ماوراءالطّبیعه ناشی میشود، باور دارند. بنابراین، حرکات نمایشی، معیار اصلی و تعیین کننده برای تعریف پرخوانی نیست. اگر این طور بود، ما میبایست همۀ زنان پرخوان را از تعریف پرخوانی حذف میکردیم؛ [و این همان] چیزی [است] که تحقیقات ما را به بن بست میکشاند.
ما دقیقاً براساس همین رویکرد، به تفکیکِ شیوههای گوناگونِ درمانگریِ بومی، در منطقۀ ترکمنصحرا، اقدام نمودیم. نقطۀ مقابل پرخوانها در این تحقیق، ایشانها میباشند. اینان، بر جنبۀ مذهبیِ درمانگری بیش از پرخوانها تأکید میکنند. در این شیوۀ درمانگری، ارتباط با نیروهای ماوراءالطّبیعه تنها از طریق خواب و سلوک عارفانه، یعنی کشف و شهود، مجاز و امکانپذیر است. البته احتیاطاً هشدار میدهیم که واژه ایشانی از دقّت و شفافیت کافی برخوردار نیست و گاهی شمنها را نیز در بر میگیرد. امّا، ما در اینجا، از این واژه، تنها با همان مفهومی که در بالا توضیح دادیم، نام میبریم.
___________________________________________________________
ارجاعات:
[۱] این پژوهش را بر اساس مطالعات میدانی، در منطقۀ ترکمنصحرا انجام دادهام.
[۲] غلامحسین ساعدی، ۱۳۴۷، ص ۴۵
[۳] ژان دورینگ، ۱۳۸۶
[۴] منیژه مقصودی، ۱۳۸۸، تکنیکهای گوناگون درمانگری بومی در میان ترکمنها، دانشکده طب سنّتی، اولان باتار، مغولستان
منیژه مقصودی
لطفا نظر خود را در مورد این مطلب بنویسید
نظرات شما
نظری برای این مطلب ثبت نشده است
مشاهده بیشتر
اطلاعات تماس
با عضویت در خبر نامه
از آخرین مطالب ما، باخبر شوید...