The Medieval Reception of the Shāhnāma as a Mirror for Princes
این کتاب در بررسی خود از میان گسترهای از منابع سدههای میانی نشان میدهد که اثر فردوسی اساسا به عنوان کتاب حکمت و پند برای پادشاهان و نخبگان دربار فهمیده میشده است. استدلال میگردد که مطالعهی شاهنامه در چنین بستر محتوایی به روشن شدن معنای حکایات رمزآلود این اثر کمک شایانی مینماید. دستآورد مهم این نوشتار، شناسایی گونهی ویژهای در ادبیات به نام اختیارات شاهنامه (متنگزینی از شاهنامه) ، شامل انتخاب اشعار طبقهبندی شده بر اساس محتوا در میان شاهنامه است که محتوای غالب آنها حکومتداری و پادشاهی میباشد. همچنین، این تحقیق روشن میسازد که، بر خلاف تصور عموم، شاهنامه در سدههای ۱۱ و ۱۲- یعنی، پیش از قدیمیترین نسخه خطی موجود از شاهنامه در تاریخ ۱۲۱۷ میلادی- کتابی نامدار بوده است. به منظور تبیین روشهایی که در آن شاهنامه به مثابه آیینهی شهریاران و سلاطین عمل میکند، نویسنده به تحلیل روایت اردشیر (۲۲۴-۲۴۱ میلادی)، بنیانگذار سلسله ساسانیان، در شاهنامه میپردازد. با استناد به ادبیات زرتشتی، استدلال میشود که اردشیر در شاهنامه به عنوان یک شخصیت نجاتدهنده به تصویر کشیده شده است. در چنین بستری، شرح داده میشود که چرا ایدهی پیوند پادشاهی و مذهب، به عنوان موضوعی مهم در تقریبا همهی آیینههای ایرانی سلاطین در قرون وسطی، اغلب به اردشیر نسبت داده شده است. نگارنده، همچنین دورهی اردشیر در شاهنامه را با ۹ اثر ایرانی حکمتآموز برای حاکمان در قرون وسطای آغازین مقایسه میکند تا نشان دهد که تصویر اردشیر در شاهنامه مطابق اصول و قواعد اخلاقی-سیاسی ارائه شده در آثار ایرانی-اسلامی بعدی در باب حکمت فرمانروایان است. تحلیل تطبیقی در این بخش از کتاب ریشههای ما قبل اسلام برخی مفاهیم اصلی موجود در ادبیات حکمتآموز ایرانی-اسلامی سدههای میانی را دنبال میکند.
لطفا نظر خود را در مورد این مطلب بنویسید
نظرات شما
نظری برای این مطلب ثبت نشده است
مشاهده بیشتر
اطلاعات تماس
با عضویت در خبر نامه
از آخرین مطالب ما، باخبر شوید...