پنج شنبه ۱۴۰۱/۰۸/۰۵
592
آثار تاریخی
مرکز و کتابخانه مطالعات اسلامی به زبانهای اروپایی: سامرا در ۱۲۵ کیلومتری شمال بغداد و بر کرانه دجله در زمان «المعتصم بالله» خلیفه عباسی ساخته شد و تا دوران «المعتمد علی الله» پایتخت خلافت عباسیون بود. اما فارغ از جنبههای سیاسی، شهرت این شهر در عالم اسلامی به دلیل میزبانی از آرامگاه امامین «علی بن محمد الهادی» امام دهم و «حسن بن علی العسکری» امام یازدهم بوده است.
در طول تاریخ شاهان و سلاطین مختلفی که شیعیمذهب بودند همچون ناصرالدوله حمدانی، معزالدوله، عضدالدوله دیلمی، ارسلان بساسیری و پس از آنها شاهان صفوی در حفظ و گسترش مزار عسکریین نقش ایفا کردهاند. اما «الناصر لدین الله» سیوچهارمین خلیفه عباسی از معدود حاکمان سلسلههای سنیمذهب است که نه تنها با شیعیان رفتاری از سر محبت و لطف داشته است بلکه در مرمت و احیای مراقد ائمه شیعه و خصوصا حرم امامین عسکریین نیز همت ورزیده است.
ابوالعباس احمد بن مستضیء ملقب به الناصر لدینالله (۵۵۳-۶۲۲) که به دلیل سیاستها و گرایشهای شیعهنوازانهاش در تاریخ خلافت اسلامی شهرت دارد، در سال ۶۰۶ هـ.ق. و پس از حادثه آتشسوزی در حرم سامرا، دستور داد در و شبکهاى از چوب ساختند و در قسمتی از سرداب مشهور به سرداب غیبت امام مهدی که گمان میرود محراب عبادت امامان مقیم سامرا بوده است نصب کردند. مامور اجرای این اثر هنری «معد بن حسین بن معد موسى»، برادرزاده «فِخار بن معد موسى» (م ۶۳۰ ه.ق.) عالم بزرگ شیعه بود. این اثر که در واقع تبلوری از همگرایی سنی-شیعى بر محور مزاری از خاندان پیامبر بود در طول این ۸ قرن در سرداب منسوب به حضرت مهدی باقى مانده بود، اما در سال ۲۰۰۶ و در جریان حمله تروریستی نیروهای القاعده به حرم عسکریین آسیب دید و در بازسازیهای پس از آن برچیده شد.
شیخ عباس قمی در فیض العلام فى عمل الشهور و وقایع الایام مشاهدات خود از این در و شبکه را شرح میدهد:
در سنه ۶۰۶ در (سامره) در میان صفه و سرداب مقدس، شباکى با درى از چوب ساج بنا کردند و فعلا در زمان ما که سنه ۱۳۳۰ است آن در موجود است و با اعلى درجه امتیاز منبت شده و الحق در صناعت نجارى از نفایس روزگار است با آنکه این همه زمان بر آن گذشته و در مرور و دهور به حفظ و نگهدارى آن چندان اعتنا نشده و پیوسته محل آمد و شد زوار و انواع مردم بوده و استعمال میشده و بعضى جاهاى آنرا شمع و چراغ سوخته هنوز مثل بهترین جواهر جلوهگر است و در کتیبه آن آیه مودت و عباراتى بسیار خوش ثبت است که عین عبارت آن را مینگارم:
«بسم الله الرحمن الرحیم قُلْ لَا أَسْأَلُکُمْ عَلَیْهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّهَ فِی الْقُرْبَىٰ وَمَنْ یَقْتَرِفْ حَسَنَهً نَزِدْ لَهُ فِیهَا حُسْنًا إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ شَکُورٌ» هذا ما أمر بعمله سیدنا ومولانا الإمام المفترض الطاعه على جمیع الأنام أبو العباس أحمد الناصر لدین الله امیر المؤمنین وخلیفه ربّ العالمین الذی طبّق البلاد إحسانه وعدله ، وعمّ البلاد رأفته وفضله ، قرّب الله أوامره الشریفه باستمرار النجح والنشر ، وناطها بالتأیید والنصر ، وجعل لأیامه المخلده حداً لا یکبو جواده ، ولآرائه الممجده سعداً لا یخبو زناده ، فی عزّ تخضع له الأقدار فیطیعه عوامها ، وملک خشع له الملوک فیملکه نواصیها ، یتولى المملوک معد بن الحسین بن معد موسوی الذی یرجو الحیاه فی أیامه المخلّده ، ویتمنى انفاق عمره فی الدعاء لدولته المؤبده ، استجاب الله أدعیته ، وبلّغه فی أیامه الشریفه أمنیته ، من سنه ست وستمائه الهلالیه ، وحسبنا الله ونِعم الوکیل وصلى الله على سیدنا محمد خاتم النبیین وعلى آله الطاهرین وعترته وسلم تسلیماً.
[ترجمه:
«به نام خداوند بخشنده مهربان بگو من از شما اجر رسالت جز این نخواهم که مودّت و محبت مرا در حق خویشاوندان منظور دارید و هر که کار نیکو انجام دهد ما بر نیکویىاش بیفزاییم که خدا بسیار آمرزنده و پذیرنده شکر بندگان است». مولاى ما ابوالعباس احمد الناصر لدین الله که اطاعت او بر جمیع مردم واجب مى باشد، به این عمل فرمان داده است که سرزمین ها از عدل و احسان او پر شده و نیکى و بزرگوارى او بلاد را فرا گرفته است. خداوند اوامر او را جامه عمل بپوشاند و منتشر سازد و سربازان او را تأیید کند و یارى دهد، روزگارش را جاودان کند به طورى که مرکب سرفرازى او به زمین نخورد و براى آراى با مجد و عظمتش بهروزى قرار دهد، در شکوهى که منزلت ها در برابرش پست گردند و سرکشان در مقابل او اطاعت کنند و سلطنتى که سلاطین هم در برابرش خاشع شوند زمام آن ها را به دست گیرد. تولیت این کار به حسین بن معد موسوى سپرده شد و امید است در ایام روزگارِ جاودان دولت ناصر زنده باشد و امیدوار است عمرش را در دعا براى دولت جاودانش بذل کند خدا دعایش را اجابت کند در روزگار شریفش در سال ۶۰۶ ق[۱].]
و در داخل صفه هم بخط کوفى اسامى امامان حک شده است:
«بسم الله الرحمن الرحیم» محمد رسول الله أمیر المؤمنین علی ولی الله فاطمه الحسن بن علی، الحسین بن علی، علی بن الحسین، محمد بن علی، جعفر بن محمد موسى بن جعفر، علی بن موسى، محمد بن علی، علی بن محمد، الحسن بن علی، القائم بالحق علیهم السلام.
اما قدیمیترین سند مصوری که از این اثر قدیمی در بخش محراب سرداب به جای مانده است تصویری است که «ارنست هرتسفلد» (۱۸۷۹-۱۹۴۸) شرقشناس و باستانشناس آلمانی حین کاوشهای خود در این شهر در سالهای ۱۹۱۱-۱۹۱۳ ثبت کرده است. هرتسفلد که سالها به فعالیت اکتشافی در منطقه بینالنهرین و ایران اشتغال داشت، اولین کسی بود که سابقه خلافت اسلامی در این شهر را واکاوید. سامرا از ۸۳۶ تا ۸۹۲ میلادی پایتخت خلافت عباسی بود و هرتسفلد در گزارشهای خود این شهر را با برلین قرن بیستم مقایسه میکند: «مساحت کاخ خلیفه حدودا هماندازه با مرکز برلین است، که از جنوب به خیابان لایپزاگر، در غرب به دروازه براندنبورگ، و در شمال و شرق با اشپری هممرز است.» این شهر که اصلا «سُرِّ من رأی» (شاد شد هرکه آن را بدید) نام دارد، به تعبیر موزه هنرهای اسلامی در برلین روزگاری «پایتخت جهان» بوده است.[۲]
برای دیدن تصاویری از حفاریهای سامرا اینجا کلیک کنید
سال ۱۹۱۷ و در اوج جنگ جهانی اول، نیروهای متفقین به رهبری بریتانیا بر جبهه بینالنهرین غلبه کردند و با عقب راندن نیروهای عثمانی بر شهرهای عراق و از جمله سامرا سلطه یافتند. آنها در یکی از ساختمانهای قدیمی شهر حدود ۹۰ جعبه عتیقهجاتی که حاصل حفاریهای هرتسفلد و همکارش فردریش سار بود یافتند. در سالهای بعد این غنائم و انتقال آنها موضوع مکاتبات و اختلافات فراوانی بین نیروهای نظامی حاضر در صحنه، مقامات استعماری که برای تاسیس دولت عراق تلاش میکردند، و مسئولان موزههای بریتانیا بود. در نهایت بخش عمدهای از این عتیقهجات به بریتانیا منتقل میشود و در موزههای مختلف آن تقسیم میشود، و پس از برقراری دولت عراق و تاسیس یک موزه در نهایت بخش اندکی از آن به عراق بازگردانده میشود[۳].
بخشی از یافتههای باستانشناختی هرتسفلد از سامرا در موزه هنرهای اسلامی برلین نگهداری میشود و چندی پیش در نمایشگاهی با عنوان «سامرا: مرکز جهان» به نمایش درآمد. این موارد شامل تزئینات گچکاری، تختههای چوبی منقوش، سفالینههای درخشان، نقاشیهای دیواری و آثاری از شیشهگران دوران عباسی میشود. گچکاریهایی که از آن دوران کشف شده است و نگهداری میشود کاملا امکان بازسازی فضای داخلی اقامتگاههای آن دوران را فراهم میکند و نمایانگر یک سبک هنری انتزاعی است که به سبک «سامرا» معروف شده است. نکته مهم این است که این شهر پس از انتقال مجدد خلافت عباسیان به بغداد اهمیت سیاسی چندانی نداشت و آنچه طی این قرون باعث حفظ حیات آن شده است مرقد امامین عسکریین و رفتوآمد زائران شیعه بوده است[۴].
هرتسفلد در مجموعهای از آثار خود فهرست و شرح یافتههای باستانشناختی خود از منطقه سامرا را منتشر کرد:
Samarra. Aufnahmen und Untersuchungen zur islamischen Archäologie. Behrend & Co., Berlin 1907
(سامرا، دادهها و تحقیقاتی درباره باستانشناسی اسلامی)
Der Wandschmuck der Bauten von Samarra und seine Ornamentik (Berlin, 1923)
(تزئینات دیواری و ابنیه سامرا و آذینهای آن)
Die Malereien von Samarra (Berlin, 1927)
(نقاشیهای سامرا)
Die Ausgrabungen von Samarra, Berlin, 1930.
(مجموعه ۶ جلدی حفاریهای سامرا)
منابعی برای مطالعه بیشتر:
Ann Gunter and Stefan Hauser (eds.), Ernst Herzfeld and the Development of Near Eastern Studies 1900-1950, Brill, 2004.
توضیحات:
[۱] محمد طاهر یعقوبی (۱۳۸۵)، “تشیع خلیفه الناصر لدین الله”، تاریخ اسلام در آینه پژوهش، شماره ۹، صص. ۱۸۱-۲۰۶.
[۲] Jannis Hagmann (2013), “Samarra, Centre of the World,” Qantara.
[۳] Juliette Desplat (2017), “The other battle of Samarra,” The National Archives.
[۴] Jannis Hagmann (2013), “Samarra, Centre of the World,” Qantara.
لطفا نظر خود را در مورد این مطلب بنویسید
نظرات شما
نظری برای این مطلب ثبت نشده است
مشاهده بیشتر
اطلاعات تماس
با عضویت در خبر نامه
از آخرین مطالب ما، باخبر شوید...